سروده ای زیبا از سید حسن خمینی
پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۵۵ ب.ظ
خورشید در این
کرانه تنهاست / تنهاست که بیمثال و همتاست
تنها نه منم
شکسته قامت / پشت فلک خمیده هم تاست
گر صبح مراست،
دیدهی توست / ور خانه تو راست، سینهی ماست
از پشت نگاهت ای
پری روی / بیتابی قلب خسته پیداست
میسوزد و همچنان
وفادار / میگرید و همچنان فریباست
وان چشم که
چشمهی کمال است / امروز اسیر موج غمهاست
خورشید نشسته بر
لب جوی / یا ماه فتاده روی دریاست
روی تو نه رو،
بدر ماه کامل / زلف تو نه زلف، شام یلداست
چشم تو نه چشم،
چشمهی نور / کام تو نه کام، جام صهباست
گفتند که تیغ
ابروانت چون آه ستم کشیده برّاست
گفتم که عجب
نیایدم چون / آغشته به آب دیدهی ماست
- ۹۴/۱۲/۲۰