چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

عکس برگزیده نشنال ژئوگرافی از ایران

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۲۱ ب.ظ


  • ع ش

شوق...

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ ق.ظ


  • ع ش

ورشوسازی

جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۵۵ ب.ظ


  • ع ش

آتش عشق

جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۴۹ ب.ظ

 از سوز محبت ،
چه خبر اهل هوس را
این آتش عشق است
نسوزد همه کس را ...


  • ع ش

داوود سینمای ایران سرود وداع را سرود

جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۱۰ ب.ظ


  • ع ش

سنگ هایی که اشک می ریزند...

پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۲۹ ب.ظ

شرکت تصویربرداری Tdub Photo در ژاپن یک مجموعه تصاویر را با عنوان "سنگهای گریان" منتشر کرده که در آن، گروهی از میگوهای شب‌تاب بر روی سنگهای ساحل دریای داخلی ستو در اوکایاما به تصویر کشیده شده‌اند و شبیه اشک‌های این سنگها به نظر می‌رسند.


  • ع ش

خیال وصل

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۸:۲۶ ق.ظ

حالی خیال وصلت
خوش می‌دهد فریبم...

تا خود چه نقش بازد
این صورت خیالی...!

حافظ

  • ع ش

پرواز هواپیمای جدید معروف به بشکه

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۳۳ ب.ظ


  • ع ش

مست و هشیار

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۴ ب.ظ

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت

مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی

گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

گفت: میباید تو را تا خانهٔ قاضی برم

گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست

گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم

گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست

گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب

گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان

گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست

گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم

گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست

گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه

گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست

گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی

گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست

گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را

گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست


  • ع ش

عکسی از کهکشان آندور مدا(عکس روز ناسا)

پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۱ ب.ظ


  • ع ش