تنهایی
- ۰ نظر
- ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۳:۵۱
امام هادی علیه السلام فرمودند:
مردم در دنیا به اموال و در آخرت به اعمالشان شناخته
می شوند.
«لولک و بولک» و شیطنت کوچولوهای 50 ساله
یکی از معروفترین کارتونهایی که چند بار از شبکههای مختلف تلویزیون ایران پخش شده و هنوز هم برای مخاطبان جذاب است کارتون «کوچولوهای جهانگرد» با نام اصلی «لولک و بولک» است.
هنگامی که کمپانیهای آمریکایی با آن سبکهای پر جزئیات و البته پر هزینه، آثار خود را به جهان عرضه میکردند و سایر کشورها را توان رقابت با آنان در این صنعت نوپا نبود، کشورهای بلوک شرق با نوعی انیمیشن کمهزینهتر و با جزئیات کمتر؛ با همان شیوه دوبعدی مرسوم، دست به تولیداتی زدند که اصطلاحا انیمیشن محدود نامیده میشد؛ آنها به خاطر سبک متناسب با داستانهایی که تعریف میکردند هم توانستند کارهایشان را به عنوان جایگزین مناسب آثار آمریکایی در کشور خودشان مطرح کنند و هم اینکه با این آثار راهی برای صدور انیمیشنهای خود به دیگر کشورها باز کنند.
مجموعه کارتونی لولک و بولک ماجراهای دو شخصیت کارتونی است که طراحی آنها توسط آلفرد لدویک و لادیسلاو نربسکی انجام گرفته است. برای طراحی این شخصیتها از پسرهای نربسکی، به نامهای جان و رومن، الگو گرفته شده است. نویسنده و کارگردان اصلی این سری تلویزیونی ولادیسلاو نربسکی و آهنگساز این آثار ولادیمیر کازانسکی است که این آهنگ وی را در جهان مشهور کرد. تهیهکننده این مجموعه کارتونی هم استودیوی انیمیت فیلم در پیلسکو بیلا بوده است.
بیشتر ماجراهای این دو شخصیت در خارج خانه اتفاق میافتد. این دو ممکن است از هر جایی که تصورش را بکنید سر در بیاورند؛ از قطب جنوب گرفته تا استرالیا، مکزیک، مصر، کانادا و حتی بازیهای المپیک. اینها میتوانند هر خطری را تجربه و با یک تجربه خندهدار از آن به سلامت عبور کنند. این سریهای کارتونی وقتی در کشورهای انگلیسیزبان پخش شد نام دو شخصیت فوق به جیم و جم و بنی و لنی تغییر یافت.
در ایران هم این کارتون با نام کوچولوهای جهانگرد پخش شد و معمولا اشارهای به نام این دو شخصیت نمیشد.
اولین کارتونی که از ماجراهای این دو برادر ساخته شد در سال 1963 به نام «کمان تفنگی» بود که آغازی بر ساخت اولین سری 13 قسمتی از این مجموعه کارتونی بود. این آثار سال 1964 برنده جایزه فیلم کوتاه شد. بدون کلام بودن و اتکا به زبان حرکت، استفاده از انیمیشن جذاب و سادگی ماجراهای داستان که احتیاج به توضیح دادن برای مخاطب کودک ندارد از رموز موفقیت این مجموعه انیمیشن است. این ویژگیها موجب شد تا اثر مذکور در سراسر جهان شناخته شود و این تنها کارتون ساخت لهستان است که تاکنون در بیش از 80 کشور جهان پخش شده است.
از سال 1962 تا 1986 بیش از 150 قسمت از ماجراهای لولک و بولک به مدت زمان 101 دقیقه تولید شد که بعدها به 15 قسمت تلویزیونی تبدیل شد. در سال 1979 دنبالهای هم برای این آثار ساخته شد. کارگردانی فیلم اول مشترکا بر عهده ولادسیلاو نربسکی و استانیسلاو دوازا بود و کارگردانی فیلم دوم را استانیسلاو دوازا به تنهایی بر عهده داشت.
البته فیلمهای سینمایی و سریالهایی که در دهه 80 ساخته شد، بدون دیالوگ نیست و لولک و بولک در آنها صحبت میکنند.
داستان فیلم اول به این ترتیب است که یک میلیونر انگلیسی به نام فیلاس فاگ وصیت میکند همه اموالش را به جهانگردی میبخشد که بتواند در 80 روز دور دنیا را سفر کند. اگر چنین کسی نباشد، اموالش به بازماندگانش میرسد. لولک و بولک داوطلب انجام این کار میشوند تا این چالش را تجربه کنند؛ اما وارث میلیونر خدمتکار خود را میفرستد تا با انواع حقهها مانع موفقیت آنان شود.
ماجرای فیلم دوم در ارتباط با سفر لولک و بولک به دنیای غرب وحشی است که در آنجا با راهزنان و سرخپوستها روبهرو میشوند و ماجراهای جدیدی را تجربه میکنند. سال 1973 تهیهکنندگان این مجموعه در پاسخ به درخواست دختران بیننده که تقاضا داشتند در این ماجراها یک شخصیت دختر هم حضور داشته باشد، دختربچهای به نام تولا را به سری جدید اضافه کردند که در 30 قسمت ظاهر شد و با این دو برادر ماجراهای شیرینی را خلق کرد.
لولک برادر بزرگتر است که قدبلندتر و لاغرتر است. موهایش سیاه است و اغلب شلوار کوتاه به تن دارد. او از بولک شیطانتر و اندکی بدجنستر است که البته بیشتر مواقع نتیجه بدجنسی به سر خودش میآید.
بولک برادر کوچک، تپلتر و کوتاهتر است و اغلب شلوار بلندی با بند شلوار به تن دارد. او شخصیت سادهتری دارد و با حیوانات و بقیه افراد مهربانتر است. تولا هم دختر کوچک بانمکی است که خانهاش در جنگل است. او موهای نارنجیرنگ دمموشی دارد که اغلب یک بلوز سفید با یک پیراهن آبی میپوشد و دوست بولک و لولک است و به حیوانات علاقه زیادی دارد.
محبوبیت لولک و بولک در این 50 سال به حدی بود که تعداد زیادی عروسک، پازل، بازیهای کامپیوتری، کارت پستال، عکسبرگردان، کاغذهای جایزه آدامس، سکههای یادبود، تمبر و... ساخته شده است و در حال حاضر نیز کارتونهای آنها روی دیویدی در کشورهای مختلف عرضه میشود و بتازگی بازیهایی از این شخصیتها برای استفاده روی گوشیهای موبایل نیز به بازار آمده است. برای قدردانی از این دو شخصیت کارتونی و سازندههایشان مجسمه آنها در شهر بیلسکو بیلا نصب شده و در موزه آثار فرهنگی لهستان نیز کارتونهای آنها و تاریخچه ساخت و عکسهایی از طراحیهای اولیه این شخصیتهای دوستداشتنی موجود است. (ضمیمه قاب کوچک)
پریسا کاشانیان
زن ایرانی قدیم: به آهستگی از خواب بیدار میشود. نماز میخواند و سپس به لانه مرغها میرود تا تخم مرغها را جمع کند
زن ایرانی جدید: مثل خرچنگ به رختخواب چسبیده و خر و پف میکند..
صبح ساعت ۶
زن ایرانی قدیم: شیر گاو را دوشیده است ، چای را دم کرده است ، سفره صبحانه را با عشق و علاقه انداخته و با مهربانی مشغول بیدار کردن آقای شوهر است.
زن ایرانی جدید: باز هم خوابیده است
صبح ساعت ۷
زن ایرانی قدیم: مشغول مشایعت آقای شوهر است که از در خانه بیرون میرود و هزار تا دعا و صلوات برای سلامتی شوهر کرده و پشت سرش به او فوت میکند.
زن ایرانی جدید: هنوز خوابیده است.
صبح ساعت ۱۱
زن ایرانی قدیم: مشغول رسیدگی به بچه ها و پاک کردن لپه برای درست کردن ناهار است.
زن ایرانی جدید: تازه چشمانش را با هزار تا ناز و عشوه باز کرده و با دست در حال بررسی جوش های روی کمرش است
ظهر ساعت ۱۲
زن ایرانی قدیم: مشغول مزه کردن پلو به جهت تنظیم نمک آن است.
زن ایرانی جدید: در حال آرایش کردن با همسایه طبقه بالا در مورد انواع پازیشن های جدید جهت چیز صحبت میکند
ظهر ساعت ۱۳
زن ایرانی قدیم: در حال شستن جوراب و لباسهای آقای خانه درون تشت وسط حیاط خلوت میباشد.
زن ایرانی جدید: در حال روشن کردن ماشین لباسشویی ، ماشین ظرفشویی و البته غرغر کردن است…
ظهر ساعت ۱۴
زن ایرانی قدیم: در حال مالیدن پای آقای شوهر که برای خوردن ناهار به خانه آمده است میباشد. جهت حض جمیل بردن آقای شوهر ، دامن گل گلی خود را پوشیده است.
زن ایرانی جدید: در حال انداختن یک غذای آماده درون مایکروفر بوده و در همان حال در حال تماشای FashionTV میباشد.
ظهر ساعت ۱۵
زن ایرانی قدیم: در حال جارو کردن حیاط خانه و تمیز کردن لانه مرغها و بردن علوفه برای گاوشان میباشد.
زن ایرانی جدید: با یکی از دوستانش به پاساژ صدف برای خرید رفته است.
عصر ساعت ۱۶
زن ایرانی قدیم: مشغول شستن پاهای کودکشان است که به دلیل دویدن در کوچه خونی شده است.
زن ایرانی جدید: در حال پرو کردن لباسهای خریداری شده است. در همان حال هم نیم نگاهی هم به شکم خود دارد که جدیداً چاقی را فریاد میکشد.
عصر ساعت ۱۷
زن ایرانی قدیم: دم در خانه ایستاده است تا آقای شوهر بیاید.
زن ایرانی جدید: در لابی نشسته است تا با آقای شوهر به خرید برود.
عصر ساعت ۱۸
زن ایرانی قدیم: برای شوهر خود چای آورده و مانند یک خانم کنار شوهرش در حال صحبت با او است.
زن ایرانی جدید: از این مغازه به آن مغازه شوهر بیچاره خود را میبرد.
شب ساعت ۱۹
زن ایرانی قدیم: سفره شام را انداخته و شوهر را برای خوردن شام دعوت میکند.
جدید: هنوز در حال خرید است.
شب ساعت ۲۰
زن ایرانی قدیم: در حال شستن ظروف شام ، کنار حوض خانه است.
زن ایرانی جدید: کماکان در حال خرید است.
شب ساعت ۲۱
زن ایرانی قدیم: در حال چاق نمودن قلیان آقای همسر میباشد.
زن ایرانی جدید: در رستوران ، پیتزا میل میفرمایند.
شب ساعت ۲۲
زن ایرانی قدیم: رختخواب ها را پهن کرده است برای خوابیدن . در حال ریختن گل سرخ روی متکای آقای خانه است تا خوش بو شود.
زن ایرانی جدید: در حال غرغر کردن بر سر وضعیت ترافیک است
دروغ سیزده که در ایران جدی گرفته شد:ازدواج با خانم های روس با گرفتن تابعیت و چند هزار دلار