چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۴۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

ماجرای سگ مرحوم حبیب

سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۴۰ ب.ظ


خبر مرگ سگ حبیب !! عکس

پس از درگذشت حبیب, سگ حبیب حال و روز مساعدی ندارد و گویا غذا نمی خورد!!

وضعیت ناراحت کننده حیوان خانگی حبیب بعد از درگذشت وی +تصاویر

مرگ سگ حبیب

رضا کیانیان بازیگر سرشناس سینما با انتشار پیامی در اینستاگرام مطلب قبلی خود را درباره مرگ سگ حبیب (خواننده) را تصحیح کرد و نوشت که سگ نمرده ولی غذا نمی خورد.

اولین پست رضا کیانیان درباره مرگ سگ حبیب

اولین پست رضا کیانیان درباره مرگ سگ حبیب

 

اصلاح خبر مرگ سگ حبیب

اصلاح خبر مرگ سگ حبیب

ممتاز نیوز

  • ع ش

رطب وصل

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۶ ب.ظ


  • ع ش

بدون شرح(20)

پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۴ ب.ظ


  • ع ش

غروب خورشید در مریخ

پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۳ ب.ظ

15. Sunset on Mars

  • ع ش

شوق زندگی

پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۲۲ ب.ظ


  • ع ش

شعر کودک:سیب شیرین

پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۲ ق.ظ

سیب

یک نفر آن بالا

یک نفر این پایین

چیده شد از شاخه

سیب های شیرین

*

یک سبد سیب اینجا

پر شده با شادی

مادر آن را با خود

می برد آبادی

*

یک سبد هم آنجا

می شود مالامال

می برد در بازار

پدر آن را خوش حال.

بیژن شهرامی


  • ع ش

نظر یک مرجع تقلید درباره افسانه جومونگ

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۰ ب.ظ

شما مى‌بینید که این حضرات کُره‌اى‌ها - من از کار اینها خوشم مى‌آید - تاریخ ندارند؛ لذا میگویند «افسانه‌ى جومونگ»، افسانه‌ى فلان. یعنى از اوّل حساب را تصفیه میکنند؛ [میگویند] افسانه است، واقعیّت نیست. یک‌چیزى در مى‌آورند، یک تاریخ براى گذشته‌ى خودشان درست میکنند، که وقتى یک جوان کُره‌اى به این فداکارى‌ها و به این شجاعتها و به این کارهاى عجیب غریبِ سینمایى نگاه میکند، خب احساس هیجان میکند، احساس هویّت میکند، احساس افتخار میکند. ما اینها را در واقعیّت زندگى خودمان داریم، اتّفاق افتاده، پیش آمده؛ چرا از اینها استفاده نمیکنیم؟ به‌نظر من یک قصور بزرگى - نمیگوییم تقصیر؛ لااقل قصور بزرگى - اتّفاق افتاده است، باید جبران بشود. به‌نظر من ما پنجاه‌سال دیگر هم بایستى درباره‌ى دفاع مقدّس بنویسیم، بگوییم، توصیف کنیم، تشریح کنیم، انواع و اقسام هنرها را به خدمت بگیریم، براى اینکه این حادثه‌ى عظیم را تبیین‌کنیم.

مقام معظم رهبری

  • ع ش


  • ع ش

آشیخ اکبر و اذان مرحوم مؤذن زاده

سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۲۵ ب.ظ

روزی که "آشیخ اکبر" دستور داد،اذان موذن زاده اردبیلی کوتاه شود

فرهنگ > رسانه - محمدعلی ابطحی در روزنامه اعتماد خاطره ای را از دوران مدیریتش در صداوسیما نوشته است.

در این خاطره آمده است:
کمتر کسی یادش می‌آید که اذان موذن‌زاده اردبیلی در ورژن اصلی‌اش بعد از هر بندی از اذان با صدای آرامتری یک جمله عربی به تناسب آن بند می‌گفت. زمان جنگ بود و در بین سنی‌های منطقه تبلیغ کرده بودند که اذان که آن جملات لای اذان هم جزو اذان شیعه‌ها و ایرانی‌هاست. برای اینکه بیشتر بفهمم به آقای محمد هاشمی زنگ زدم. گفت که آشیخ اکبر (اصطلاحی که محمد آقا برای برادرش، اکبر هاشمی رفسنجانی به کار می‌برد!) تازگی سفری به بندرعباس داشته. همین مطلب را در مورد اذان موذن‌زاده گفته‌اند و به این دلیل بخشنامه شد که فقط خالص اذان از رسانه رادیو و تلویزیون پخش شود.

  • ع ش

دیالوگ های ماندگار

سه شنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ

 در زیر به بخش مهمی‌از دیالوگ‌های ماندگار سینما و تلویزیون اشاره می‌کنم.

1- مادر مرد از بس که جان ندارد، بیچاره پیر شده از بس مرده ( اکبرعبدی – مادر)



2- بیا قسم بخوریم که دیگه قسم نخوریم (محمدرضا فروتن - متولد ماه مهر)

3- فکر و ذکرمان شد کسب آبرو، چه آبرویی، مملکت ‌رو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید درست‌ تره. مردم نان شب ندارند، شراب از فرانسه می‌آید، قحطی است، دوا نیست، مرض بیداد می‌کند، نفوس حق‌النفس می‌دهند، باران رحمت از دولتی سرقبله عالم است و سیل و زلزله از معصیت مردم. میرغضب بیشتر داریم تا سلمانی. سر بریدن از ختنه سهل‌تر. ریخت مردم از آدمیزاد برگشته، سالک بر پیشانی همه مهر نکبت زده، چشم‌ها خمار از تراخم است، چهره‌ها تکیده از تریاک.( عزت الله انتظامی- حاجی واشنگتن)

4- ابراهیم و اسماعیل، هر دو در یک تن بودند، با من، پس گفتم، ابراهیم، اسماعیلت را قربان کن، که وقت، وقت قربان کردن است. قربانی کردم در این قربانگاه، و جوهر این دفتر، خون اسماعیل است، پسری که نداریم، دریغ که گوسفندی از غیب نرسید برای ذبح، قلم نی، از نیستان می‌رسید نی در کفم روان، نی خود، نفیر داشت، نفس از من بود، نه نغمه، من می‌دمیدم چون دم زدن دم به دم(علی نصیریان- هزاردستان)

5- صلوات برای سلامتی امیرعلی، ما کاری به حکم نداریم، حکم رو کاغذ مال محکمه‌ اس، اصلیت حکم مال خداست که ما و منش ریخته و گلریزون می‌کنیم واسه کسی که آزاد می‌شه از این چاردیواری که همه‌ دنیا چاردیواریه؛ کرم مرتضی علی، یه مرد که واسه شرف و ناموسش دوازده سال رو کشیده، وجدانش بالاتر از این پولاست که کاغذه، سلامتی سه تن: ناموس، رفیق و وطن، سلامتی سه کس: زندونی، سرباز و بی‌کس، سلامتی باغبونی که زمستونش رو از بهاربیشتر دوست داره، سلامتی آزادی، سلامتی زندونیای بی‌ملاقاتی. (مرحوم مهدی فتحی - اعتراض)

6- می‌مونه یه حلوا هدیه صاحبان عزا به اهل قبور... این تنها شیرینی ضیافت مرگ ، عطر و طعمش دعاست ... روغن خوبم تو خونه داریم ... زعفرونم هست ... اما چربی و شیرینی ملاک نیست ... این حرمته که زنده‌ها به مرده هاشون می‌ذارن ... (ماه منیر و طلعت به گریه می‌افتند) اجرشم نزول صلوات و حمد و قل هوالله است ... فقط دلواپس آردم ... خاطر جمع نیستم ... می‌ترسم مونده باشه ...( زنده یاد رقیه چهره آزاد- مادر )

7- سلحشور: مرّبی شما بعد جنگ سینما زیاد می‌رفتی نه؟ آخه برادر من، این جا که تگزاس نیست!

احمد: آقای سلحشور! اجازه می‌دید ما دو کلوم حرف بزنیم؟

سلحشور: تو حرف نمی‌زنی، تو داری لاس می‌زنی! آخرشو بهش بگو، ته خطو.

احمد: ته خطی وجود نداره سلحشور، حاج کاظم فرمانده گُردان بوده عباس هم از بچه های جنگه.



سلحشور: خوب دیگه بدتر! جُرم خودی ها که بیشترازغریبه هاست. واسه این مملکت که هزارتا دشمن داخلی و خارجی داره، از صبح تا شب داریم جون می‌کَنیم؛ می‌کَنیم یا نمی‌کنیم؟ بعد آقا، خودی؛ شب عیدی می‌یاد اسلحه رو می‌ذاره رو شقیقه ما! این یعنی عدالت؟ چند تا جوون خونشونو برا آرامش این مملکت از دست داده باشن خوبه؟ چند تا؟ دِ بگو، خوب بگو دیگه. [خطاب به حاج کاظم] یه ذره فکر کنی از کارت خجالت می‌کشی! (گفتگوی رضا کیانیان و قاسم زارع- آژانس شیشه ای )

8- مو اصلا توقعی نداشتم، سر زمین بودُم با تراکتور،جنگ هم که تموم شد، برگشتُم سر همو زمین، بی تراکتور! مو حتی دفترچه بیمه هم نگرفتم.حالا برا مو زوره که همچی تهمتی به مو بزنن، خواهر با شمام ، شما سهمتون رو دادین. سهمتون همین نیش هایی بود که زدین، دست شما درد نکنه..!(حبیب رضایی- آژانس شیشه ای)

9- جیـگرم سوخت، شیشه شکست، مامور اومد ، اسلحه اش چسبید به دستم( پرویز پرستویی-آژانس شیشه‌ای)

10- زنده یاد شکیبایی به ژاله علو:من ادعایی ندارم، ژاله علو: همینم کم ادعایی نیست(روزی روزگاری)

11- قرار شد ما بریم جبهه بجنگیم، شما هم بمونید بچه های مارو تربیت کنید؛ حالا قضاوت کنید کی کم فروشی کرده! ( پرویز پرستویی - موج مرده )



12- حجت به قاضی: من همه زندگی مو باختم. منو از حبس می‌ترسونی؟ برو از خدا بترس(شهاب حسینی-جدایی نادر از سیمین)

13- تا حالا فکر میکردم جواب یه زنه تنهارو کی میده حالا فکر می‌کنم جواب بچه شو کی میده (زنده یاد خسرو شکیبایی- اتوبوس شب)

14- پرواز اندازه آدمو برملا می‌کنه هرچی بالاتر می‌ری بالا و بالاتر می‌ری دنیا از دید تو بزرگتر می‌شه و تو از دید دنیا کوچکتر! (شهاب حسینی- شوق پرواز)

15- به چیزی دل ببند که دل داشته باشه(محمدرضا فروتن- مرسدس)

16- دوست خیالی که واقعا دوستت باشه خیلی بهتر از یه دوست واقعیه که خیال میکنی دوستته ( امین حیایی- چه کسی امیر را کشت)

17- چرا به بتهای مرده سنگ بزنم وقتی بتهای زنده فراوانند ( زنده یاد حسین پناهی - روز واقعه)

18- از وقتی که تصمیم گرفتم دیگه نبینم، خیلی چیزا دیدم (پرویز پرستویی-بید مجنون)

19- تو اولی نیستی، من با خیلیا عاشقیت داشتم،اما دیگه تا وقتی پیش آقام خاکم کنن،خود خودتی اگه اولی نبودی اینو بدون آخری هستی (سوته دلان)



20- همه جور نون دیدم، نون سنگک، نون بربری، نون لواش، نون تافتون، ولی هیچ جا نون حلال ندیدم ( پولاد کیمیایی- جرم)

21- اون موقع ها که خیلی جوون بودم و همه دور سفره جمع می‌شدیم، وقتی که غذا تموم می‌شد یه آه بلند می‌کشیدم و می‌گفتم: کاش غذا تموم نمی‌شد! کاش اولش بود! نه به خاطر غذاها...اون که همیشه بود...فقط به خاطر این جمعی که می‌دونستم همیشه باقی نمی‌مونه، ولی خب الان که همه هستیم، پس قدرشو بدونیم دیگه!؟( رضا کیانیان- ماهی ها عاشق می‌شوند)

22- یعنی عشق اینقدر سخته؟ آره سخته ولی سختیشم خوبه،عشق آدمو سبک می‌کنه، اما سبک نمی‌کنه.( گفت‌وگوی مهدی احمدی با هانیه توسلی- شب های روشن)

23- شما مردم رو به حال خودشون بذارین. خودشون می‌تونن از آیین هاشون محافظت کنن.( مریلا زارعی- گزارش یک جشن)

24- سره مره یه دو جین بچه می‌زاد یکیش می‌شه بلبل، نن? ما کتّ بلبل رو بست و زایید گل و بلبل(محمدعلی کشاورز- مادر)

25- با گلوله و سرب نمیشه فکر مردمو عوض کرد .این بار دین باید بره به مصاف دین(عبدالرضا اکبری-

روزهای اعتراض)

26- من روزی یه آهنگ با ناهارم می‌خورم یکی با شامم. من آدما رو فقط تو ماشینم می‌بینم نه تو دفتر اونا نه تو دفتر من (زنده یاد خسرو شکیبایی – حکم)



27- تو یاد گرفتی که اون چیزی که هستی نباشی (خزر معصومی- به رنگ ارغوان)

28- چیه برادر؟! جشن تولده. ممنوعه؟ زن بی‌حجاب نداریم.زن باحجابم نداریم.مردبی‌غیرت نداریم . مرد با غیرتم نداریم. نوار مبتذل نداریم. ماهواره نداریم. صور قبیحه نداریم.حشیش، گرس، تریاک، ذغال خوب و رفیق ناباب نداریم. رقص، آواز،خوشی،خنده، بشکن و بالابنداز نداریم. شرمنده ‌تونم هیچ چیز ممنوعه کلاً نداریم.. نداریم. مهمونیه ولی مهمون هم نداریم... جشن تولد یه بچه‌اس ولی بچه هم نداریم.(محمدرضا فروتن- شب یلدا)

29- خدایا من شکایت دارم .من شاکی ام . پس کو رحمانت؟ پس کو رحیمت؟ آخه چرا اینجا؟ چراحالا؟ چرا اینطوری؟ من شکایتمو پیش کی ببرم؟ به کی بگم؟ (علی دهکردی- از کرخه تا راین)

30- شما مطمئناً تو دبستان نقشه جغرافیایی ایران رو دیدید، شبیه یک گربه است، ارمنستان، آذربایجان، ترکمنستان، افغانستان، پاکستان، این کشورهای گوگولی خلیج فارس، کویت،عربستان،عراق،ترکیه. می‌دونید نظرشون راجع به این گربه چیه؟ اگر میدونستین مطمئناً اجازه نمی‌دادین یه مربی آبروی ما رو ببره!

دهه ات گذشته مربی، اگه اون اسلحه دستت نباشه کی به حرفت گوش میده؟ اینه که برات زور داره، یه دهه حرف زدی ساکت بودیم، کری خوندی ساکت بودیم، گرفتی ساکت بودیم، پس دادی ساکت بودیم،حالا اجازه بده ما حرف بزنیم، خانوما آقایون دوست دارین یکی از این کشورها دوباره به ما حمله کنه؟ دوست دارید جنگ بشه؟ ثبات، دهه ما دهه ثباته، امنیت، این کشور کی باید روی امنیت رو ببینه؟ کی باید روی ثبات رو ببینه؟ اون پسرتو کی باید بتونه برای آینده اش برنامه ریزی کنه؟دهه من هم نیست! (رضا کیانیان- آژانس شیشه ای)

31- حرفای خوب همیشه مال آدمای خوب نیست
(هانیه توسلی- شب های روشن)

32- اینجا نمیشه به کسی نزدیک شد” آدما از دور دوست داشتنی ترن....اگه دو نفر به قیمت دوستی مجبور شن به هم دروغ بگن بهتره تنهایی بشینن و به چیزایی که دوست دارن فکر کنن؛ تو این دیار برد با اوناییه که از مخشون کار میکشن. بخوای از دلت مایه بذاری سوختی؟! (داریوش ارجمند- آدم برفی)

33- وقتی داریم تو خیابون راه میریم یک بچه 12-13 ساله بهت بگه بچه قرطی، تا هم بخواهی حرف بزنی بهت بگن خفشو بمیر، نتونی تو جامعه ات حرف خودت رو بزنی ! پلیس ایران: حالا میخواهیم جبران کنیم! چه جبرانی؟ واسه من راهی نمونده که شما بخواین جبرانش کنید، پلیس ایران: بکش تو خاک خودمون؛ خاک من کجاست فتاح؟؟؟ خاکی که توش عشق جرمه، خاکی که جوونشو به جایی میکشونه که این همه مامور منتظرن تا مغزشو متلاشی کنن( گفتگوی بهرام رادان و جمشید هاشم پور- آواز قو)

34- اگه روزنامه و رادیو تلویزیون مال مردم باشه، حرف مردمو می‌زنه. اگه مال دولت باشه، حرف دولت. حکومت نظامی‌هم فایده‌ای نداره.(سعید راد- خط قرمز)

35- هروئین، حشیش، یوگا، جن‌گیری، تی‌ام، فال و این اداهای تازه ژاپنی و خلاصه انواع نشئگی برای وامونده‌ها خوبه. آدمی‌که فکر می‌کنه، یعنی فکر داره، احتیاج به این جور مزخرفات نداره.(فریماه فرجامی-

تیغ و ابریشم)

36- ببین دلخوری، باش،عصبانی هستی، باش، قهری،باش، هرچی می‌خوای باشی، باش !ولی حق نداری با من حرف نزنی، فــَمیــدی؟( زنده یاد خسرو شکیبایی- خانه سبز)



37- ولله که شهربی تو مرا حبس می‌شود، آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست(پرویز پرستویی- کتاب قانون)

38- من اعتراض دارم به رنگ سرخ که سوزاننده است، به آبی که سرده، به زرد که رنگ جداییه، به هر رنگی که رنگ روح زندگی توش نیست، چون به عقیده شخص خود من جناب رییس، رنگ روح زندگی سبزه...فقط سبز!(زنده یاد خسرو شکیبایی- خانه سبز)

39- بابا جون وقتی نبودی نبودنت همه جا بود.(مریلا زارعی- دست های خالی)

40- مردان بی عار، زنان بی کار، تلفن‌های خر تو خر، موضوع خوبیه، اما فکر نمی‌کنم چاپ کنن(عزت الله انتظامی- خانه خلوت)

41- مسلمانی ما سه نسل است و از او هیچ ، آری ، اما من از اسلام او بوی تازگی می‌شنوم و از مسلمانی تو تنها بوی غرور جاهلی می‌آید .ما شصت ساله مسلمانیم .این چه تفاخری است که به ایمان خویش می‌کنی؟ که تو اگر مسلمانی از پدر داری ، او این گنج به رنج خویش یافته است(گفتگوی سعید نیک پور و عزت الله انتظامی- روز واقعه) .

42- اگرنیت یک ساله دارید برنج بکارید اگه نیت ده ساله دارید درخت غرس کنید، اگه نیت صد ساله دارید آدم تربیت کنید، سینماتوگراف آدم تربیت می‌کند( عزت الله انتظامی- ناصر الدین شاه آکتور سینما)

43- گاهی وقت ها آدم دلش میخواد با یکی دو کلمه حرف بزنه! ولی خوب اگر یکی نباشه که اون دو کلمه اونو بشنوه می‌دونی چی میشه؟ با خودش میگه:من چرا باید دنبال یکی باشم که باهاش دو کلمه حرف بزنم، اصلا خودم می‌تونم با خودم بیشتر ازدو کلمه حرف بزنم و حرفای خودمو بهتر بفهمم! کسی که به اینجا برسه نه می‌گرده نه می‌خوابه!!! (مهدی احمدی- شبهای روشن)

44- کاش زندگی مانند جعبه موسیقی بود، صداها آهنگ بود؛ حرفها ترانه(سعید پورصمیمی- دلشدگان )

45- سفره از صفــای میـــزبان رنگین میشه؛ نه از مرصع پــلو (زنده یاد رقیه چهره آزاد- مادر )

46- ترک عادات بد انگیزه‌های خوب می‌خواد(جمشید هاشم پور- آوازقو)

47- لعنت به جاده‌ها اگه معنی‌شون جدائیه( زنده یاد جمیله شیخی- مسافران)



48- رفاقت صداقته نه لاپوشونی و بی صداقتی(پرویز فلاحی پور- شب دهم)

49- به نظر من یه خونه هرجایی میتونه باشه. میتونه بالای یه ساختمون بلند باشه. میتونه توی یه کوچه قدیمی‌که زیر یه بازارچه‌ست باشه. میتونه بزرگ یا میتونه کوچیک باشه. میتونه برای هرکس مفهومی‌داشته باشه یا هر رنگی داشته باشه. میتونه به رنگ آجر یا به رنگ شیشه و سنگ باشه. میتونه رنگ قرمز یا به رنگ...

ولی من... یعنی بهتره بگم ما، معتقدیم خونه هرچی که باشه، باید سبز باشه. بله، سبز و همیشه سبز(زنده یاد خسرو شکیبایی- خانه سبز )

50- توی این مملکت، بخل، حسادت و تنگ نظری شغل دوم همه مردمه( عزت الله انتظامی- خانه ای روی آب)

51- نذار یه تصادف ساده مارو به زنیکه و مرتیکه بکشونه( محمدرضا فروتن- مرسدس)

52- شده تا حالا با کسی برخورد کنین که به دلتون بشینه، آره اما به دلشون ننشستم؛ چرا؟؟ چون قبلا یکی به دلشون نشسته بود(گفتگوی مهدی احمدی و هانیه توسلی- شب های روشن)

53- من به عنوان نماینده تام الاختیار خداوند در این محله و تمام محله ها، به شما می‌گویم که بروید حالتان را بکنید ولی اسراف نکنید( پرویز پرستویی- مارمولک)

54- نسرین: اون زنو شوهر جوونن نذار آلوده بشن، دیبا: اونا دلاشون پاکه، نسرین: همه به دستهای آدم نیگاه میکنن( گفتگوی عسل بدیعی و ابوالفضل پورعرب- دست های آلوده)

55- احمد چته؟عاشق شدم !نگران نباش ! این شتریه که در خونه هر خری میخوابه.(حمید لولایی - خانه بدوش)

56- آنقدر بگیرش تا بگیریش(مهران مدیری- توکیو بدون توقف)

57- آزردمت انگشتک؟ دوست داری آتش از اسلحه بچکانی یا مرکب از قلم نئین؟ خون می‌طلبی یا جوهر؟ انگشت کی در این میان باشه گران قدرتری، خوشنویس یا تفنگچی؟(علی نصیریان- هزار دستان)

  • ع ش