ایده جالب در رشت
- ۰ نظر
- ۲۱ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۳۴
روز عاشورا هراسان بود دشمن تا شنید
بعد عباسِ علی (ع) پرچم به دوش زینب (س) است
زغنبود یا زغتبوت؟ زغنبوت احتمالاً سم یا بیماری است کشنده. زغنبوت در گفتار عام ناسزا یا کنایه ایست نفرین مانند شبیه "زهرمار" (سم مهلک) یا "کوفت" (بیماری سیفلیس) که در جواب کسی که دیگری را فراخواند گویند و نیز در جواب سئوالی (نا بجا یا ناهنجار) با نهیب و تشر گفته میشود: چه بخورم؟ زغنبوت!، شام چه داریم؟ زغنبوت! دهخدا به خط خود در حاشیه نوشته: "شاید نوعی زهر یا نوعی بیماری کشنده باشد".
در کتاب علویه خانم، اثر صادق هدایت آمده: «سر گذرها انگشتپیچ و معجون افلاطون گذاشته بودند. مشتریان محترم قاشق قاشق به انگشتانشان میپیچیدند و هی زغنبوت میکردند». زغنبوت در اینجا، به گفته فخر الزمان شیرازی محمودیان «چیزی را زغنبوت کردن» به معنای «ناهنجار خوردن» یا غذا را چون طعمه مار بلعیدن است.
به ملک الشعرا بهار گفتند: این چهار لفظ را در چهار مصراع به وزن رباعی بگو و آن چهار این بود: تسبیح، چراغ، نمک، چنار. بهار این رباعی را در چند لحظه بساخت:
با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار
گفتا ز چراغ زهد ناید انوار
کس شهد ندیده است در کان نمک
کس میوه نچیده است از شاخ چنار
(دیوان بهار، ج1،ص 22)
باز رباعی دیگری با این چهار چیز طرح شد: خروس، انگور، درفش و سنگ، این رباعی را ساخت:
برخاست خروس صبح بر خیز ای دوست
خون دل انگور فکن در رگ و پوست
عشق من و تو قصه ی مشت است و درفش
جور تو و دل، صحبت سنگ است و سبوست
(دیوان بهار، ج1،ص 23)
کارکرد جهان دون عجب است
همه سوگ است و نام او طرب است
وانکه نادان،ستور او به تک است
وانکه دانا،کمیت او عقب است
گر فروتر نشست خاقانی
چه کند روزگار بی ادب است!
قل هو الله نیز در قرآن
زیر تبت یدا ابی لهب است!