چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۴۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

زیباترین مسجد روسیه در شهر قازان

شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۲:۳۳ ب.ظ

مسجد جامع شهر کازان روسیه/ ایتارتاس

  • ع ش

حاشیه جالب

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۵۰ ب.ظ

حاشیه ای جالب از مراسم ترحیم عزت الله انتظامی

نیمروز سه شنبه 30 مرداد، ترافیک نیمه سنگین در خیابان «حسن سیف» در شهرک غرب تهران و در مقابل مسجد جامع از برگزاری مراسم ترحیم یک چهرۀ مشهور دیگر خبر می داد و زود دانستم این آیین به یاد «عزت الله انتظامی» برپاست.

چون پیش از آن در مراسم تشییع در مقابل تالار وحدت شرکت کرده بودم پی گیر مراسم ترحیم نبودم و قصد جایی دیگر داشتم. وارد خیابان که شدم مأمور ارشد پلیس راهور در حال هدایت خودروها بود. از توقف بازمی داشت و توصیه می کرد به آن سوی خیابان بروند و در پارکینگ یک پاساژ توقف کنند.

ناگهان اما همان پلیس، ایستاد و پا کوبید و دست خود را به احترام نظامی بالا برد. چندان محکم و سریع و جدی که تصور کردم مقام ارشد او نیز قصد شرکت در مراسم در مسجد را دارد. اما آن که از عرض خیابان می گذشت نه فردی نظامی که سالار عقیلی خواننده موسیقی دستگاهی ایران بود با آوازهایی چون « ایران! فدای اشک و خندۀ تو....» و آقای پلیس در واقع به این خواننده ادای احترام می کرد.

افسوس که نتوانستم نام او را دریابم یا بپرسم اما نشان داد که هنر، جای دیگر نشیند.../م.خ

  • ع ش

به من گزارش دادند که...

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۴۵ ب.ظ

🔷ضرورت ساده زیستی کارگزاران

🌹🌹امیرالمومنین علی علیه السلام در نامه ای خطاب به عثمان بن حنیف فرمودند:

💢ای پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانی خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی، خوردنیهای رنگارنگ برای تو آوردند و کاسه هایی پر از غذا پی در پی جلوی تو می نهادند،
🔹گمان نمی کردم مهمانی مردمی را بپذیری که نیازمندانشان با ستم محروم شده
🔹و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند،
🔹اندیشه کن در کجایی؟
🔹و بر سر کدام سفره می خوری؟
🔹پس آن غذایی که حلال و حرام بودنش را نمی دانی دور بیافکن
🔹و آنچه را به پاکیزگی و حلال بودنش یقین داری مصرف کن.

📚نهج البلاغه، قسمتی از نامه ۴۵

  • ع ش

نگرانی

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۴۴ ب.ظ


💠پسر حاج شیخ عباس قمی(صاحب مفاتیح)  نقل کرده که:
 چند دقیقه آخر عمر پدرم بود دیدیم بسیار ناراحت و نگران است واز چیزی رنج می برد. گفتم پدر چرا در این لحظات اینقدر ناراحتی؟
گفت: من در ایام جوانی مکه رفته بودم یکی از علمای اهل سنت از من پرسید آیا درست است که شما به فلانی و فلانی لعن می فرستید؟

من برای اینکه او نسبت به شیعه بدبین نشود به دروغ گفتم نه لعن نمی فرستیم.

◾️پسرم الان که عمر من تمام شده نگرانم در درگاه الهی جواب آن دروغ را چگونه بدهم.

  • ع ش

چین و چروک

پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۳۲ ب.ظ

چین و چروک
ارثی است،
منتها از بچه ها
به پدر و مادر میرسد!

  • ع ش

تصویری کمیاب از آزمون دوچرخه سواری!

پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۰۸ ب.ظ


  • ع ش

عکاسی فضانورد فرانسوی از مکه مکرمه

پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۳۴ ب.ظ


  • ع ش

هنرنمایی خدای تعالی

پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۹:۱۷ ب.ظ


  • ع ش

صادق صندوقی  

 صادق صندوقی، تصویرگر کتاب‌های درسی و کتاب‌های کودکان و نوجوانان در 72 سالگی درگذشت.

به گزارش ایرنا، صندوقی از پیشکسوتان تصویرگر کتاب‌های درسی کودک و نوجوان بود که از هفته گذشته به دلیل سکته مغزی در بیمارستان فیروزگر تهران بستری بود.

وی روز گذشته مورد عمل جراحی قرار گرفت اما عمل جراحی موفقیت‌آمیز نبود و دارفانی را وداع گفت.

به گزارش ایرنا، این هنرمند تصویرگر در سال 1325 در شهر همدان متولد شد. بسیاری از کتاب‌های درسی، داستانی و نشریات در دهه‌های 50 تا 70 خورشیدی، با تصویرگری و نقاشی صادق صندوقی منتشر می‌شدند.

او پس از تصویرگری قصه‌های قرآنی به‌عنوان یک تصویرگر کتاب شناخته شد. یکی از معروفترین کارهای صندوقی، تصویر اصحاب فیل در کتاب‌های درسی بود.

در ششمین دوسالانه تصویرگری در بخش تصویرگری کتاب به عنوان پیشکسوت تصویرگری ایران از وی تجلیل شد. کارت‌های «هزارآفرین» و «صدآفرین» که خیلی‌ها از دوران مدرسه به یادگار دارند، اثر زنده‌یاد صادق صندوقی است.

بیشتر طرح‌های روی جلد کتاب‌های ترجمه شده از ژول ورن، نویسنده مشهور فرانسوی هم که پس از انقلاب چاپ شدند، کار این هنرمند بود.

به گفته افشین داورپناه، معاون فرهنگی موسسه خانه کتاب هنوز زمان دقیق تشییع پیکر این هنرمند مشخص نیست اما به احتمال زیاد مراسم خاکسپاری روز جمعه (دوم شهریور) در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار می شود.

  • ع ش

حکایتی از شیخ الرئیس ابو علی سینا

پنجشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۷، ۰۳:۰۲ ب.ظ

روزی مردی خدمت شیخ رسید و از فلان بیماری ناشناخته اش گفت.شیخ هر چه اندیشید معالجتی بهر وی نیافت لذا سر به زیر افکند و فرمود:برو و هر چه میل داری بخور.(کنایه از ناعلاج بودن بیماری)

مرد بیرون رفت و شیخ او را ندید تا چندی بعد ،قبراق و سرحال! با تعجب او را نزد خود خواند و فرمود:چه خوردی که اثری از بیماری در تو نمی بینم!؟

مرد گفت:بعد از خوردن مقداری ملخ پخته احساس کردم مرضم مرتفع شده است!

شیخ قدری اندیشید و سپس در جست و جوی مرد ملخ فروش برآمد و با یافتن وی جویای محل صید ملخ ها شد تا از گیاهان روییده در آن حوالی درمان آن بیماری را کشف نماید.

  • ع ش