چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

نادر نبود

يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۲، ۰۴:۱۲ ب.ظ

در نبرد با هند نادرشاه درمیان سپاه خود پیرمردی را دیدکه دلاورانه شمشیر می زد؛
ازاو پرسید درهنگام حمله افغانها تو کجابودی ک برشما آن چنان رواداشتند؟
 پیرمردجواب داد:من بودم ولی نادر نبود!

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی