عکسی جالب از پاپ
- ۰ نظر
- ۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۹:۲۵
بر اساس نظرسنجی سالانه بررسی خدمات فرودگاههای جهان
در سال ۲۰۱۵ ، فرودگاه بینالمللی
ملک عبدالعزیز در جده عربستان در فهرست ۱۰ فرودگاه بیکیفیت دنیا در رده دوم قرار دارد.
بخش فارسی پایگاه اینترنتی
پرس تی وی نوشت: روزنامه تواصل عربستان به نقل از سایت «راهنمای فرودگاهها» فهرست
بدترین فرودگاههای سال 2015 را منتشر کرد و پیش از فرودگاه جده ، فرودگاه
بینالمللی بندر هرموت در نیجریه در رتبه نخست این لیست قرار دارد.
در این
نظرسنجی بیش از 26 هزار مسافر با در نظر گرفتن چهار اصل آسایش مسافران، خدمات
مطلوب، نظافت و رسیدگی به مشتریان به فرودگاههای سراسر جهان امتیاز
دادند.
شرکت کنندگان در این نظرسنجی به همکاری نکردن کارکنان فرودگاه ، وجود
فساد ، کمبود صندلی برای نشستن و نبود تهویه هوای مناسب در این فرودگاهها اعتراض
داشتند.
در این نظرسنجی، شرکتکنندگان نسبت به وجود سر و صدای زیاد به خصوص
در فصل حج و استعمال دخانیات در اماکن عمومی فرودگاه جده عربستان اعتراض کردند.
سایت راهنمای فرودگاهها رتبه فرودگاههای بین المللی را منتشر کرد: فرودگاه
بین المللی تریب هوان در نپال در رتبه سوم لیست بدترینها قرار گرفته
است.
رتبه چهارم این لیست به فرودگاه تاشکند در ازبکستان، رتبه پنجم به
فرودگاه سیمون بولیوار در ونزوئلا و رتبه ششم به فرودگاه توسان لورتو در هائیتی
تعلق یافت.
این درحالی است که فرودگاه شهر کابل افغانستان در رتبه هفتم قرار
دارد و فرودگاه بین المللی تان سون نات در ویتنام هشتم است.
دو رتبه انتهایی
این لیست به فرودگاه شهر اسلام آباد پاکستان و فرودگاه «بوفیه تیل» در پاریس فرانسه
به دلیل نداشتن استانداردهای بهداشتی تعلق یافت.
در سال 2014 فرودگاه اسلام
آباد در رتبه نخست بدترینها قرار داشت اما پس از ارتقاء خدمات این فرودگاه از جمله
بهبود سرویسهای بهداشتی، اضافه شدن یک سالن و افزایش تعداد پنجرهها این فرودگاه
به رتبه نهم در سال 2015 رسید.
خاطره ای نغز از نوه ی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی: در مجلس آقا امام زمان (عج) نباید ابهت کس دیگری دیده شود
شفقنا - سید محمد حسن موسوی گلپایگانی با اشاره به ساده زیستی مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی (پدربزرگ)،ایمان و اتکال به خداوند، اهتمام بسیار به قرائت قرآن، ساده زیستی و تأکید این روش به دیگران، خوش خلقی با خانواده و مردم را از مهمترین ویژگی های اخلاقی و شخصیتی ایشان دانست.
وی در گفت و گو با خبرنگار شفقنا (پایگاه همکاری های خبری شیعه) در بیان خاطره ای اظهار کرد: حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی در روز نیمه شعبان مراسمی در حسینه بیت شان در قم ترتیب داده بودند ،آن سالها، سال های پایانی عمر ایشان بود و پاهای ایشان خیلی توان ایستادن نداشت.
گلپایگانی ادامه داد: در آن روز نیمه شعبان که آقا حدود 98 سال داشتند، به هنگام خروج ایشان از بیت و ورود به حسینه از درب مخصوصی که در داخل منزلشان باز می شد، من می خواستم به خاطر اینکه ایششان راحت تر ورود کنند و معطل نشوند، لنگه دوم در را هم باز کنم، اما ایشان به صورت غیر منتظره با صدای بلندی گفتند:« در رو باز نکن». هنگامی که مجلس تمام شد و به منزل برگشته و درون اتاق ایشان کمی خلوت تر و خصوصی تر شد با توجه به اینکه هنوز این سخن ایشان ذهن مرا به خود مشغول کرده بود،پرسیدم:«آقا چرا اجازه ندادید که لنگه دوم در را باز کنم»، ایشان فرمودند: اگر شما دو لنگه در را باز می کردید و من آن گونه وارد می شدم، ممکن بود ابهتی از من در مجلس دیده شده و اثر بگذارد. اما این مجلس، مجلس آقا امام زمان (عج) است و نباید ابهت من مجلس را بگیرد. دیدم که آقا تا اینجا مراعات می کردند که وقتی به مجلسی وارد می شدند حتی به این نکات ریز هم دقت می کردند.
نوه ی حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی در باره ویژگی های اخلاقی ایشان گفت: آقا خیلی خوش اخلاق بودند. ایشان در مسائل مذهبی و شرعی را خیلی حساس و البته بسیار هم سنتی بودند، به گونه ای که حتی اجازه طبل و سنج را را در مجالس عزاداری نمی دادند و دسته های عزاداری که می خواستند وارد شوند باید در کوچه طبل زنی را تمام می کردند و بعد به حسینه ایشان وارد می شدند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: ایشان بسیار ساده زیست بودند و به نوه های خود توصیه زیادی برای ساده زیستی می کردند و بسیار به آداب اجتماعی مقید بودند، به گونه ای که ما نوه ها هیچ گاه حق نداشتیم لباسی نامناسب بپوشیم. حتی آستین کوتاه بپوشیم، گرچه حرام نبود اما این موضوع ممنوع ودر خط قرمز های بیت ایشان قرار داشت! همچنین ایشان یکی از کسانی بود که به مصرف چیزهایی که از نظر حلال و حرام مطمئن باشند، حساس بود که البته گاهی برخی به مذاقشان خوش نمی آمد .
گلپایگانی افزود: مهمترین خصلت اخلاقی ایشان اهتمام بسیار به قرائت قرآن بود. خیلی به قرآن علاقه داشتند و افرادی را که با قران سرو کار داشتند را بسیار تشویق می کردند. آقای دکتر باهر مخصوص آقا بود و من از قول ایشان شنیدم که آقا در بیماری نیز بسیار قرآن می خواندند.
وی در خصوص نحوه برخورد آیت الله العظمی گلپپایگانی با همسر و فرزندانش، عنوان کرد :مرحوم آقادر برخورد با با فامیل خیلی سعی داشتند، که به نرمی و ملاطفت برخورد کنند تا آنان را از خودشان نرنجانند .
یادم می آید، آقا کسالت و بیماری زیادی داشتند، دکتری از تهران آمده بود و داروهای آقا را به ایشان گفته بود که این داروها خیلی خوب است میل بفرمائید، اما عموی ما کتابی داشت که عوارض داروها را در آن نوشته بود در آن هنگام عموی ما به آقا گفت که دارو را نخورید ضرر و عوارض بسیاری دارد، برای اینکه عمو باقر را ناراحت نکنند می گفتند دکتر باقر بر خلاف دکتر باهر می گویند ضرر دارد .
یا زمانی دکتری دندانپزشک نزد ایشان آمد که ریش اش را تراشیده بود ایشان منظور خود را اینگونه به ایشان رساندند: رو به من کردند و به مزاح گفتند که گویا دکتر از این روایت خبر ندارند که ریش مرد چقدر برای دندان مفید است!
انتهای پیام
(سید محمد حسن نوه ی پسری سید آقا جواد گلپایگانی)
بر جستهترین سیمای حضرت که بستر رسیدن به کمالات دیگرش بود، بندگی و عبودیت او بود.
اگر معراج رفت چون عبد خدا بود. اسری بعبده(184)
اگر رسول شد چون عبد او بود. و اشهد ان محمداً عبده و رسوله
اگر به او وحی میشد، چون بنده او بود. فاوحی الی عبده(185)
در اولین دستوراتی که در سوره مزمل به او داده شد، این بود که نیمی از شب یا مقداری کمتر از نصف یا بیشتر از نصف را به عبادت بپردازد. نصفه او انقص منه قلیلا او زد(186)
در همان سوره به او خطاب شد که ای پیامبر! تو در روز، رفت و آمد و تلاش طولانی داری، پس باید در شب عبادت داشته باشی و به او دل ببندی.
در آیه 79 سوره اسراء به پیامبرش میفرماید: و من اللیل فتهجد به نافله لک عسی ان یبعثک ربک مقاماً محموداً و پاسی از شب را بیدار باش و تهجد و عبادت کن و این وظیفه افزون، مخصوص تو است. (نماز شب بر دیگران واجب نیست.) امید است (در اثر این نماز شب) خداوند تو را به مقام محمود و پسندیده برانگیزد.
برای نماز شب سفارشهای مخصوص و فضائل ویژهای آمده است و با اینکه برای بعضی از کارها پاداش دو برابر(187) یا چند برابر(188) یا ده برابر آمده و بیشترین پاداش برای انفاق در راه خدا بیان شده تا آنجا که قرآن برای پاداش و رشد انفاق میفرماید انفاق در راه خدا مثل بذری است که کاشته شود و از آن هفت خوشه بیرون آید و در هر خوشهای صد دانه باشد(189) یعنی تا هفتصد برابر رشد رشد را بیان کرده است. ولی همین که سخن از بر خواستن از رختخواب و نماز شب مطرح است میفرماید احدی از پاداش آن خبر ندارد(190) یعنی پاداش آن از چند برابر و هفتصد برابر برتر است.
به گفته روایات نماز شب سبب عفو گناهان روز، زیاد شدن رزق، سلامتی بدن و نور قبر است.(191)
گناه و خلاف روز، انسان را از نماز شب باز میدارد.(192)
گرچه در قرآن به طلوع فجر، به صبح، به عصر، به شب و به روز سوگند یاد شده، ولی به سحر سه بار سوگند خورده است. واللیل اذا یسر(193)، واللیل اذا عسعس(194) و واللیل اذا ادبر(195) (سوگند به شب همین که رو پایان است که همان سوگند به سحر است).
آری، شب و سحر برای فرصت خوبی است. با اینکه حضرت موسی سی شبانه روز در کوه طور بود ولی خداوند میفرماید سی شب ثلاثین لیله و این بخاطر آن است که عبادت در شب برجستگی خاصی دارد.
قرآن برای نماز شب به پیامبرش فرمان قیام میدهد قم اللیل آری، رهبر باید از استراحت خود بکاهد و با اتصال و تضرع خود را برای پذیرش مسئولیتها سنگین روز آماده کند. و لذا پیامبر اکرم به علی ابن ابیطالب (علیه السلام) سه بار پی در پی نسبت به نماز شب سفارش میکند و میفرماید:
علیک بصلاه اللیل، علیک بصلاه اللیل، علیک بصلاه اللیل(196)
و در حدیث میخوانیم: محروم کسی است که از نماز شب محروم باشد.(197)
و در حدیث دیگری است که خداوند متعال به موسی میگوید: دروغ میگوید کسی که خیال میکند مرا دوست دارد ولی شبهابه جای گفتگو با من به خواب میرود(198) و دو رکعت نماز در دل شب نزد خداوند از هر چیز دیگری بهتر است.(199)
مرحوم علامه طباطبایی در جلد ششم تفسیر المیزان، صحفه 321 به بعد، در مورد سیره پیامبر بحث مفصلی دارند که بخشی از آن را در اینجا میآوریم.
پیامبر، نعمتهای الهی را گرچه ظرف و کم بود، بزرگ میشمرد و هرگز مذمت نمیکرد.
برای مسایل مادی و دنیوی عصبانی نمیشد.
خنده او تبسم بود، نه قهقهه.
بزرگ هر قومی را احترام میکرد.
هنگامی که وارد جمعیتی میشد محل نشستن خود را آخرین نقطه مجلس قرار میداد. (نه از روی دوش مردم پا بر میداشت و نه مردم را آزار میداد).
طوری برخورد میکرد که هر کس خیال میکرد محبوبترین فرد نزد پیامبر، خود اوست.
هر کس از او حاجتی میخواست، یا آن را انجام میداد و یا با زبان خوش او را رد میکرد.
برای مردم پدر بود و همه نزد او مساوی بودند.
مجلس او مجلس حلم و حیا و صدق و امانت بود و در آن مجلس صداها بلند نمیشد.
پیران را احترام میکرد و کودکان را مورد محبت و ترحم قرار میداد.
گشاده رو، نرمخو و خوش برخورد بود.
خشونت، نارواگویی، عیبجویی و ستایشگری نابجا نبود.
هر چه را میل نداشت، به جای انتقاد، نسبت به آن تغافل میکرد.
کسی را از خودش مأیوس نمیکرد.
اهل جدال، چانه زنی و سرگرم شدن به حرفهای بیهوده نبود.
از کسی مذمت نمیکرد.
جز در اموری که امید پاداش بود، سخن نمیگفت.
هنگام خنده، با مردم میخندید و هنگام تعجب و تحسین نیز آنان را همراهی میکرد.
اگر کسی که نا آشنا و غریب بود، در گفتار و رفتار به حضرت جفا میکرد، حضرت او را تحمل مینمود.
تا گفتار کسی از حق تجاوز نمیکرد. آن سخن را قطع نمیکرد و هنگامی که میدید سخنان کسی از مرز حق میگذرد، یا با نهی خود و یا با ترک جلسه سخن او را قطع میکرد.
مانند بردگان، روی زمین مینشست.
با دست خود کفش خود را وصله میکرد.
بر الاغ بدون جهاز سوار میشد و پشت خود نیز کسی را سوار میکرد.
به اهل خانه میفرمود: پردهای که در آن تصویر است، از جلوی چشم من بردارید.
از خوف خداوند، اشک فراوان داشت.
به ذکر الهی بسیار مشغول بود.
هر روز هفتاد مرتبه استغفار میکرد.
سخیترین، راستگوترین، باوفاترین و نرمخوترین مردم بود.
هر چه داشت در راه خدا میداد و فقط به اندازه مایحتاج سال خود نگهداری میکرد.
با فقرا مینشست و با مساکین غذا میخورد و نسبت به فرهیختگان عنایت داشت.
نسبت به فامیل صله رحم میکرد ولی آنها را بر کسانی که افضل بودند، به خاطر فامیلی ترجیح نمیداد.
عذر مقصرین را میپذیرفت.
در خوراک و لباس با بردگانش یکسان بود.
لحظهای وقت خود را تلف نمیکرد.
(هنگام خستگی) به باغهای اصحاب خود روانه میشد.
نه کسی را بخاطر فقرش تحقیر میکرد و نه کسی را بخاطر قدرتش تکریم مینمود.
دیر عصبانی میشد ولی زود زاضی میگشت.
موعظهاش جدی، غضبش الهی و در برابر حوادث از خداوند هدایت میخواست و کار را به او تفویض میکرد و به حول و قوه خودش تکیه نمیکرد و نمونه و مصداق روشن و علی الله فلیتوکل المتوکلون(200) و افوض امری الی الله(201)
لباس خودش را وصله میکرد، شیر حیوان را میدوشید، با بردگان غذا میخورد و شخصاً نیاز خودش را از بازار میخرید. با غنی و فقیر به طور یکسان دست میداد و تا آنها دست خود را نمیکشیدند، دست خود را نمیکشید.
به همه سلام میکرد و میفرمود تا آخر عمر سلام کردن به کودکان را رها نمیکنم تا این عادت بعد از من بماند.
به زنان نیز سلام میکرد.
در مجلس، پای خود را دراز نمیکرد.
در انتخاب میان دو کار، سختترین آنها را میپذیرفت.
در حال تکیه دادن، غذا نمیخورد.
خطبه را خلاصه میخواند.
به بوی خوش معروف بود.
در سفره دست خود را به اطراف دراز نمیکرد و از پیش خود غذا بر میداشت.
آب آشامیدنی را به سه نفس میل میکرد.
به همه مردم یکسان مینگریست و گاهی مزاح میفرمود ولی جز حرف حق نمیزد.
یک روز مرد عربی هدیهای نزد حضرت آورد. سپس از حضرت خواست که قیمت هدیه را به او بدهد! پیامبر خندید و از آن پس هرگاه پیامبر محزون میشد میفرمود: ای کاش آن مرد عرب میآمد.
در نشستن روبه قبله مینشست.
هنگامی که سوار مرکب بود، اجازه نمیداد پیادهای همراه او راه برود، با او را سوار میکرد و یا میفرمود: تو حرکت کن و در فلان مکان همدیگر را خواهیم دید.
هرگز از کسی انتقام نگرفت، بلکه او را میبخشید.
اگر سه زور یارانش را نمیدید، سراغشان را میگرفت، اگر مسافر بود در حقش دعا میکردو اگر مریض بود از او عیادت مینمود و اگر سالم بود به دیدارش میرفت.
انس میگوید: نه سال خادم پیامبر بودم، یاد ندارم حتی برای یک بار به من گفته باشد: چرا چنین یا چنان کردی! حتی اگر زنان حضرت مرا بر کاری ملامت میکردند، میفرمود: او را رها کنید، مقدر چنین بوده است.
مردم را با احترام نام میبرد (با کینه و لقب) و حتی نسبت به کودکان این گونه رفتار میکرد و بدینوسیله آنان را جذب میکرد.
از هدایایی که محضرش میآوردند میل میفرمود ولی از صدقات نمیخورد.
بعد از طلوع خورشید برای کار از خانه خارج میشد.
شارب و ناخن خود را کوتاه و آن را دفن میکرد.
به سرمه و مسواک و عطر و نظافت بدن و زدودن موهای زائد به وسیله نوره اهمیت میداد تا آنجا که هزینه عطر او بیش از هزینه غذای او بود و یک روز جمعه که عطر نداشت، مقنعه همسرش را که بوی عطر داشت، نمناک کرد و به سر و صورت مالید تا عطر آن به سر و صورتش منتقل شود.
روز عید فطر، اول به خانمهای خود عطر میزد، سپس به خود، و از بعضی از روغنها برای مالیدن به بدن استفاده میکرد.
برای سفر روز پنج شنبه را انتخاب میکرد و در سفر، آینه و سرمه و مسواک را همراه خود بر میداشت.
راه رفتنش طبیعی بود و در سفر در سراشیبیها لا اله الا الله و در سربالاییها، تکبیر میگفت و در سفر هنگامی که جایی را برای اسکان در نظر میگرفت، به هنگام انتقال دو رکعت نماز میخواند و میفرمود: این قطعه زمین شاهد نماز ما باشد.
هنگامی که مؤمنین را بری سفرشان وداع میکرد، دعای سفرش این بود: خداوند تقوی را زاد شما قرار دهد و شما را به هر خیری سوق دهد و از هر جهت کامروا باشید و دین و دنیای شما سالم باشد و با سلامت و دست پر برگردید.
از لباس سبز و سفید شاد بود.
برای روز جمعه لباس مخصوص داشت. عمامه بر سر میگذاشت و انگشتر در دست راست میکرد.
لباس را از سمت راست در بر میکرد آن را از ناحیه چپ از تن درمی آورد و میگفت خدا را شکر که مرا لباس پوشاند تا وسیله حفظ و زیبائیام باشد.
هر گاه لباس جدیدی میپوشید لباس قبل را به مسکین میداد و میفرمود: هر کس برای خدا به مسکینی لباس دهد تا مادامی که آن مسکین از آن استفاده میکند در حزر و ضمان خداوند است.
بر حصیر میخوابید. لباسش از پنبه بود و فقط در موارد خاص از لباس پشمی استفاده میکرد.
هر گاه از خواب بر میخواست برای خدا سجده میکرد و میفرمود: نور چشم من در نماز و لذت من در معاشرت با همسرانم است.
برای نسل خود (حسن و حسین (علیهما السلام)) در روز هفتم تولد عقیقه میکرد و به مقدار وزن موی نوزادان نقره به فقیر میداد.
حضرت علی (علیه السلام) فرمود: گر چه حضرت عیسی زاهد بود ولی پیامبر اسلام زاهدتر بود.
به هنگام مهمان شدن، حتی دعوت بردگان را میپذیرفت.
اگر در سفره خرما بود، غذای خود را با خرما آغاز میکرد.
بین هر دو لقمه خدا را شکر میکرد.
بعد از غذا خوردن خلال میکرد.
به هنگام نوشیدن آب بسم الله میگفت.
در آب فوت نمیکرد.
برای خوردن غذا، دست خود را به خوبی میشست.
از غذای داغ پرهیز میکرد.
(قبل از ملاقات با مردم) سیر و پیاز میل نمیکرد.
به تنهای غذا نمیخورد (و دیگران را مهمان میکرد).
روز عید قربان، دو حیوان میکشت: یکی از جانب خود و یکی برای آن دسته از امتش که امکان قربانی نداشتند.
به هنگام تشییع جنازه غمناک و کم حرف بود.
با مقدار بسیار کمی آب (ده سیر) وضو میگرفت و با حدود سه کیلو آب غسل میکرد.
مسواک پیامبر همیشه همراه وحتی زیر متکایش بود.
نمازهای مستحبی پیامبر دو برابر نمازهای واجبش بود.
هنگامی که برای نماز شب بیدار میشد، ابتدا به اطراف آسمان نگاه میکرد و آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت میکرد.
به نمازهای مستحبی خود در ماه رمضان میافزود.
هنگامی که کسی در کنار پیامبر مینشست و کاری با ایشان داشت، نماز خود را کوتاه میکرد تا اگر حاجتی دارد اقدام کند.
در دهه سوم ماه رمضان در مسجد معتکف میشد و اگر در رمضانی موفق نمیشد، در رمضان دیگر دو برابر آن یعنی بیست روز معتکف میشد و در دهه سوم رمضان رختخواب خود را جمع میکرد و نمیخوابید.
برای بیدار داشتن اهل خود در شب بیست سوم رمضان (شب قدر)، به صورت آنان آب میپاشید و فاطمه زهرا (علیها السلام) نیز برای فرزندان خود همین کار را انجام میداد و میفرمود: محروم کسی است که از خیر این شب محروم بماند.
آنچه در این صفات نوشتم گزیدهای بود از روایاتی که در تفسیر المیزان جلد ششم آمده بود.
البته این گوشهای از رفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و اما سیره آن حضرت با همسر، همسایه، دوست، دشمن، فقیر، غنی، کافر، منافق، مشرک، پادشاهان و سران کشورها و سیره تبلیغی و ارشادی حضرت را باید جداگانه از لابلای آیات و روایات و تاریخ بدست آورد که ما با لطف خداوند بیشتر از میان آیات قرآنی سیره آن حضرت را کشف و به نگارش درآوردهایم. در آنچه از سیره شخصی آوریم هر کس رفتار و گفتار و اخلاق خود را با حضرت مقایسه کند و به خود نمره دهد و هر چه فاصلهاش بیشتر است، بیشتر از خداوند عذر خواهی میکند.
با پیروزی حزب لیبرال در انتخابات پارلمانی کانادا و تغییر دولت در این کشور احتمال بازگشایی سفارت کانادا در تهران ( و متعاقب آن سفارت ایران در پایتخت کانادا) بیش از هر زمان دیگری قوت گرفته است.
به گزارش عصرایران، استیون هارپر نخست وزیر وقت کانادا در سپتامبر 2012 دستور قطع روابط سیاسی اوتاوا با تهران را صادر کرد و پس از روی کار آمدن دولت روحانی در تهران نیز علاقهای به تجدید رابطه نشان نداد.
او حتی پس از توافق هستهای ایران با گروه 1+5 و اعلام تمایل دولت روحانی به تعامل با همه کشورها گفته بود: «ما مایل نیستیم هیچ بخشی از توافق برای عادی شدن روابط ایران با غرب باشیم».
اکنون اما استیون هارپر کنار رفته و «جاستین ترودو» مامور تشکیل دولت جدید شده است. با توجه به این که حزب لیبرال، قدیمیترین حزب سیاسی در کانادا به حساب میآید و پدر ترودو نیز نخست وزیر بوده سیاست های این حزب قابل پیش بینی است و قطعا نوع روابط کانادا با ایران تغییر خواهد کرد.
هر چند با گشایش سفارت بریتانیا در تهران انتظار میرفت روند بهبود روابط با دولت کانادا نیز آغاز شود اما هارپر علاقه ای نشان نمیداد و همه منتظر انتخابات بودند و حالا همان اتفاق مورد نظر رخ داده است.
نکته جالب دیگر درباره انتخابات پارلمانی کانادا راهیابی دو ایرانیتبار به پارلمان است. «مجید جوهری» و «علی احساسی» در زمره نمایندگانی هستند که از حزب لیبرال به پارلمان راه یافتهاند و البته یک پارسی زبان دیگر را نیز می توان اضافه کرد: مریم منصف سیاستمدار افغان تبار.
دولت کانادا پس از قطع رابطه با تهران از دیپلماتهای ایرانی نیز خواست این کشور را ترک کنند و سفارت جمهوری اسلامی ایران در اوتاوا نیز به حال تعطیل درآمد و در اطلاعیهای که بر روی درِ ورودی سفارتخانه نصب شد این نکته آمد که این تصمیم دولت کانادا بوده است. حضور گسترده و متفاوت ایرانیان مقیم کانادا در انتخابات اخیر را می توان با همین انگیزه نیز دانست که با کنار رفتن حزب محافظه کار و روی کار آمدن حزب لیبرال سفارتخانه ها در دو پایتخت دوباره باز و فعال شوند هر چند حضور نامزدهای ایرانی تبار نیز در این اقبال موثر بوده است.
تصویر زیر، قفلی است که بر آرامگاه توتنخآمون - یازدهمین فرعون مصر باستان - زده شده است.
فرانک اشتاین مایر وزیر امور خارجه آلمان دو روز قبل برای شرکت در نشست کنفرانس امنیتی مونیخ و دیدار با مقامات کشورمان وارد تهران شد.