چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

طعنه

چهارشنبه, ۱۴ تیر ۱۴۰۲، ۰۷:۲۱ ب.ظ

کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی ته کلاس ما می نشست، که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود، آن هم به ۳دلیل:
اول این که کچل بود!
دوم این که سیگار میکشید
وسوم این که در آن سن و سال زن داشت! که برای من از همه تهوع آور تر بود
سالها گذشت، یک روز با همسرم از خیابان می گذشتیم، به طور اتفاقی آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم...
در حالی که من زن داشتم!
سیگار می کشیدم!
و کچل شده بودم!

دکتر علی شریعتی

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی