چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۱۴۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

لامرد زیبا

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۷ ق.ظ


  • ع ش

حضرت شاهچراغ را بیشتر بشناسیم

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۲ ق.ظ

نام: احمد

لقب: شاهچراغ، سید‌السادات

کنیه: ابوعبدالله

پدر: امام موسی کاظم علیه السلام

مادر: امّ احمد

تاریخ ولادت: نامشخص

تاریخ شهادت: بین سال‌های 203 تا 218 هجری قمری

قاتل: قتلغ خان(حاکم شیراز) به فرمان مأمون عباسی

محل دفن: شیراز

ولادت

تاریخ دقیق تولد حضرت احمد بن موسی شاه چراغ سلام الله علیه مشخص نیست. اخیراً در شورای فرهنگ عمومی استان فارس نامگذاری یک روز به نام بزرگداشت آن حضرت مطرح شد و متولیان امر تصمیم گرفتند که روز تولد آن حضرت را به عنوان مراسم بزرگداشت انتخاب کنند. لذا برای مشخص شدن روز دقیق تولد، مورخان و محققان تحقیقات خود را آغاز کردند. اما پس از بررسی های به عمل آمده کارشناسان به این نتیجه رسیدند که روز تولد حضرت شاه چراغ بدرستی مشخص نیست و در این خصوص نقلهای متفاوتی وجود دارد. از این رو تصمیم بر این شد که در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام یک روز به عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی «شاه چراغ» تعیین شود.

پدر و مادر

حضرت سید امیر احمد(ع) ملقب به شاه چراغ و سیدالسادات، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم علیه السلام است.

مادر وی، مشهور به «ام احمد»، مادر بعضی از فرزندان حضرت موسی بن جعفر(ع) بوده است.

ایشان داناترین، پرهیزگارترین و گرامی ترین زنان در نزد آن حضرت بودند و حضرت اسرار خود را به وی می گفتند و امانتشان را نزد وی به ودیعه می گذاشتند.

بیعت با علی بن موسی الرضا علیه السلام

 چون خبر شهادت حضرت موسی کاظم علیه السلام امام هفتم شیعیان در مدینه شایع شد، مردم به در خانه ام احمد، مادر حضرت شاه چراغ «احمد بن موسی» گرد آمده و حضرت سید میر احمد را با خود به مسجد بردند، زیرا از جلالت قدر و شخصیت بارز و اطلاع بر عبادات و طاعات و نشر شرایع و احکام و ظهور کرامات و بروز خوارق عادات که در آن جناب سراغ داشتند، گمان کردند که پس از وفات پدرش امام موسی بن جعفر علیه السلام امام بحق و خلیفه آن حضرت فرزندش «احمد» است.

به همیت جهت در امر امامت با حضرتش بیعت کردند و او نیز از مردم مدینه بیعت بگرفت، سپس بر منبر بالا رفت، خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت انشاء و قرائت فرمود، آنگاه تمامی حاضرین را مخاطب ساخته و خواست که غائبین را نیز آگاه سازند و فرمود: همچنان که اکنون تمامی شما در بیعت من هستید، من خود در بیعت برادرم علی بن موسی علیه السلام می باشم، بدانید بعد از پدرم برادرم «علی» امام و خلیفه ی بحق و ولی خداست. و از جانب خدا و رسول صلی الله علیه و آله و سلم او، بر من و شما فرض و واجب است که امر آن بزرگوار را اطاعت کنیم و به هر چه امر فرماید گردن نهیم.

پس از آن شمه ای از فضایل و جلالت قدر برادرش علی علیه السلام را بیان فرمود، تا آنجا که همه حاضران گفته های آن بزرگوار را اطاعت کردند، ابتدا او بیعت را از مردم برداشت، سپس گروه حاضران در خدمت احمد به در خانه حضرت امام علی بن موسی علیه السلام آمده همگی با آن جناب بر امامت و وصایت و جانشینی امام موسی بن جعفر علیه السلام بیعت نمودند. و حضرت امام رضا علیه السلام درباره برادرش احمد دعا کرد و فرمود: همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.

سفر به ایران

 شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام، پس از حضور با برکت امام هشتم علیه السلام در خراسان برای زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف، به سوی ایران حرکت می کنند. حضرت احمد بن موسی(ع) نیز در همین سال ها(198-203 ه. ق) با جناب سید امیر محمد عابد و سید علاءالدین حسین(برادران ایشان) و جمع زیادی از برادرزادگان و محبان اهل بیت علیهم السلام، به قصد زیارت حضرت رضا علیه السلام از مدینه حرکت می نمایند تا از طریق شیراز به طوس عزیمت کنند. در بین راه نیز عده کثیری از شیعیان به آنان ملحق می شوند. خبر حرکت چنین قافله بزرگی مأمون خلیفه عباسی را به وحشت انداخت.

سفر به شیراز

 در زمانی که حضرت امام علی بن موسی(ع) با ولایتعهدی تحمیلی در «طوس خراسان» بودند، حضرت احمد بن موسی(س) به اتفاق جناب سید محمد عابد و جناب سید علاءالدین حسین برادران خود و جمعی دیگر از برادرزادگان و اقارب و دوستان، به قصد زیارت آن حضرت از حجاز به سمت خراسان حرکت نمود. در بین راه نیز جمع کثیری از شیعیان و علاقه مندان به خاندان رسالت، به سادات معظم ملحق و به اتفاق حرکت نمودند تا جایی که می نویسند: به نزدیک شیراز که رسیدند، تقریباً یک قافله پانزده هزار نفری از زنان و مردان تشکیل شده بود. 

خبر حرکت این کاروان را به خلیفه وقت(مأمون) دادند. وی ترسید که اگر چنین جمعیتی از بنی هاشم و دوستداران و فدائیان آن ها به طوس برسند، اسباب تزلزل مقام خلافت گردد. لذا امریّه ای صادر نمود به تمام حکام بلاد که در هر کجا قافله بنی هاشم رسیدند، مانع از حرکت شوید و آن ها را به سمت مدینه برگردانید. به هرکجا این حکم رسید قافله حرکت کرده بود مگر شیراز.

 حاکم شیراز مردی به نام «قتلغ خان» بود. وی با چهل هزار لشکر جرّار، در «خان زنیان» در هشت فرسخی شیراز اردو زد و همین که قافله بنی هاشم رسیدند، پیغام داد که حسب الامر خلیفه، آقایان از همین جا باید برگردید. حضرت سید احمد(س) فرمود: «ما قصدی از این مسافرت نداریم، جز دیدار برادر بزرگوارمان». اما لشکر قتلغ خان راه را بستند و جنگ شدید خونینی شروع شد اما لشکر در اثر فشار و شجاعت بنی هاشم پراکنده شدند. 

لشکر شکست خورده، تدبیری اندیشیدند. بالای بلندی ها فریاد زدند: «الان خبر رسید که ولیعهد(امام هشتم علیه السلام) وفات کرد»! این خبر مانند برق، ارکان وجود مردمان سست ‎عنصر را تکان داده، از اطراف امام زادگان متفرق شدند. جناب سید احمد(س) شبانه با برادران و اقارب از بیراهه به شیراز رهسپار گردیدند و با لباس مبدّل پراکنده شدند.

شهادت

حضرت احمد بن موسی(س) برای امان از گزند حکومت، به همراه برادر خود مخفیانه به شیراز رهسپار شد. سید احمد در شهر شیراز در منزل یکی از شیعیان در منطقه «سردزک» که مرقد ایشان در این منطقه واقع است، سکنی گزید و در خانه این شخص مخفی گشت و شب و روز را به عبادت می گذرانید. 

«قتلغ خان» که جاسوسانی را برای شناسایی و دستگیر نمودن سادات که از مناطق خود فرار نموده بودند قرار داده بود، مکان ایشان را بعد از یک سال یافت و او و همراهانش را محاصره نمودند و نبردی بین آنها و مأموران حکومت در گرفت و سید احمد با شهامت و شجاعت هاشمی خود به دفاع از خود و همراهان خود پرداخت. 

هنگامی که «قتلغ» دانست که از طریق ستیز مسلحانه، قدرت از میان بردن آنان را ندارد؛ از طریق خانه همسایه او شدند و از طریق شکافی که در خانه همسایه درست کردند وارد خانه ای که سید أحمد در آن پناه برده بود، شدند و زمانی که او برای استراحت و تجدید قوا، پس از نبردی طولانی به خانه رفته بود، هنگام خروج، با شمشیری بر سر او ضربه ای وارد کردند. سپس به دستور «قتلغ خان» خانه را بر روی آن بدن شریف خراب کردند و زیر آوار باقی گذاردند. 

با توجه به تبلیغ گسترده حکومت و مأموران بر علیه تشیع و اهل بیت(ع) تعداد زیادی از مردم که از مخالفین تشیع بودند، حرمت بدن شریف نوه پیامبر را نگاه نداشتند و آن را در زیر آوار نگاه داشته و به خاک نسپردند.پایگاه حوزه

  • ع ش

جامع عباسی

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۴۶ ق.ظ

جامع عباسی شامل 20 باب می باشد. 19 باب کتاب، فقهی و 1 باب آن، درباره زیارت چهارده معصوم و تولد و وفات آنهاست و فقهی نیست. مهم ترین آن، اینست که اولین کتابی است که به زبان فارسی همه احکام شرعی مورد نیاز مردم رابه زبانی آسان و روان و روشن، بیان کرده است بطوریکه همه مردم به سادگی آن را می فهمیدند.

جامع عباسی شاخص‏ترین اثر شیخ بهایی است در فقه و به زبان فارسی که ابتکاری نو در نگارش متون فقهی به شمار می‌رفت تا آن‏جا که برخی از صاحب‌نظران از آن به عنوان اولین دوره فقه غیراستدلالی به زبان فارسی که به صورت رساله عملیه نوشته شده‌است‏ یاد می‏کنند. این کتاب اولین کتاب فتوایی به زبان فارسی، در فقه عملی و به اصطلاح اولین رساله عملیه به فارسی برپایه فقه شیعه در قرن یازدهم هجری قمری است. تا پیش از این بیشتر کتب فقهی که به زبان عربی نیز بوده است مستقلا یا در پاسخ به پرسش های مردم نگاشته می شد که به صورت استدلالی و همراه با دلایل و مستندات ارائه می شده است.

به گزارش پارسینه، جامع عباسی، جامع تمام مسائل و آرای فقهی مولف آن، بر مبنای فقه امامی است. البته در مواردی، مولف به اقوال و آرای دیگر اشاره کرده، بدون آنکه یک نظر را ترجیح دهد. در این اثر، مسائل و احکام و آداب شرعی، از باب «طهارت» تا «دیات» مطرح شده است. مولف: بهاءالدین عاملی، معروف به "شیخ بهائی"، فقیه، حکیم، دانشمند ایرانی و شاعر شیعه می باشد. وی به درخواست شاه عباس کبیر اقدام به تالیف این کتاب کرد و در طرح خود، مطالب آن را در بیست باب گنجاند لکن بعد از تالیف پنج باب نخست آن، یعنی باب حج، وفات یافت، شاگردش "نظام الدین محمد ساوجی" به فرمان شاه عباس، آن را ادامه داد و پانزده باب باقی مانده را مطابق طرح استادش به پایان رساند و به شاه عباس تقدیم کرد و از این رو، نام "جامع عباسی" بر آن گذاشته شد.

معرفی اجمالی نویسنده:
محمدبن عزالدین شیخ حسین جبعی عاملی حارثی همدانی، فقیه، محدث، مفسر ریاضی، حکیم، ادیب، شاعر به زبان فارسی و عربی و جامع علوم عقلیه و نقلیه و در مجموع از دانشمندان بزرگ ایراین شیعه، که در سال 953 هجری قمری در «بعلبک» جبل عامل، بدنیا آمد. در همان کودکی همراه پدرش به ایران آمد و نزد او عربی، تفسیر و حدیث را یاد گرفت و سپس نزد علمای دیگر در قزوین و دیگر شهرهای ایران، تحصیلاتش را ادامه داد. بعد از طی تمامی مراحل علمی و رسیدن به کمالات، به دستور شاه عباس ریاست علمی مذهبی اصفهان به او واگذار و پس از فوت پدرش "شیخ علی منشار"، لقب "شیخ الاسلامی" از طرف شاه عباس صفوی به او تفویض شد. سال 984 هـ ق، همراه پدرش به حج رفت و در سال 1008 هـ ق، همراه شاه عباس کبیر پیاده به مشهد مقدس سفر کرد. وی سفرهای دیگری به هرات، آذربایجان، دمشق، فلسطین و مصر و عراق نمود. در هر شهری مورد احترام فوق العاده بود و ملاقاتهایی با بعضی از اهل کمال و علما و فضلا داشت و گاهی نیز مباحثات علمی و مذهبی با پیشوایان مذاهب دیگر داشت و بالاخره به ایران برگشت و در اصفهان در گذشت. از اساتید او می توان ملاعبدالله یزدی، صاحب حاشیه تهذیب المنطق را نام برد و از شاگردان او، ملامحسن فیض کاشانی، ملاصدرا شیرازی و مجلسی اول و ملامحمد صالح مازندرانی می باشند. آثار و تالیفات بسیاری داشته و کشکول شیخ بهائی و طومار شیخ بهائی از جمله آنهاست. وفات او، در شوال 1032 هـ ق و مزارش در شهر مقدس مشهد می باشد.

ساختار و تقسیم بندی کتاب:
جامع عباسی شامل 20 باب می باشد. 19 باب کتاب، فقهی و 1 باب آن، درباره زیارت چهارده معصوم و تولد و وفات آنهاست و فقهی نیست. آغاز - از باب طهارت و در باب دیات، ختم شده است. باید گفت که ترتیب ابواب و مقدار و اهمیت هر باب، با بقیه آثار فقهی هماهنگ نیست و فرق هایی دارد. بعضی از ابواب عبارتند از:
باب اول: طهارت
باب دوم: نماز
باب سوم: روزه و خمس
باب چهارم: روزه
باب پنجم: حج
باب ششم: شامل موضوعاتی چون وقف، صدقه، قرض الحسنه، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر
باب هفتم: شامل زیارت 14 معصوم علیهم السلام و ایام ولادت و وفات آنها
باب دهم: درباره اجاره، عاریه، امانت، غصب، ضمانت، مزارعه، مساقات، شرکت، مضاربه، وکالت، جعاله، لقطه
باب سیزدهم و چهاردهم: مواردی از قبیل شکار حیوانات و ذبح حیوانات.

از ویژگی های کتاب:
1- مهم ترین آن، اینست که اولین کتابی است که به زبان فارسی همه احکام شرعی مورد نیاز مردم رابه زبانی آسان و روان و روشن، بیان کرده است بطوریکه همه مردم به سادگی آن را می فهمیدند.

2- نگارش این اثر، نقطه عطفی در سیر نگارش متون فقهی است و حتی آن را اولین رساله عملیه به زبان فارسی می دانند، هرچند که بیشتر از رساله های عملیه امروزه، آداب و سنن و احکام فقهی، آمیخته شده است.

3- این کتاب، علاوه بر توده مردم، مورد توجه فقها و از منابع و مراجع مهم آنان بود.

حاشیه و چاپ و نشر:
فقهای زیادی در زمان های بعد بر آن حاشیه نوشته و آن را به صورت رساله عملی خود در آوردند و فتواهای خود را در مواردی، مغایر با فتوای شیخ بهائی بیان کردند. بعضی از این حواشی فقط بر بخش هائی است که شیخ نوشته و بعضی بر همه ابواب. از جمله: حاشیه محمدبن علی عاملی معروف به "ابن خاتون"، حسینعلی ملایری، عبدالله مامقانی. از متاخرین عبارتند از: عبدالله مازندرانی، محمدکاظم طباطبایی یزدی، سید اسمعیل صدر، ابوالقاسم دهکردی اصفهانی، که این دو نفر آخر، بر تمام ابواب حاشیه زده و دو نفر اول (عبدالله مازندرانی و محمدکاظم طباطبایی یزدی) تنها بر پنج باب نخست کتاب.

ترجمه:
جامع عباسی به زبان اردو در هند و به زبان عربی ترجمه شده است. چاپ کتاب از سال 1230 ق در ایران و هند بطور مکرر بوده و نسخه های خطی متعددی از آن وجود دارد. پارسینه
  • ع ش

بزرگترین خورشید

سه شنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۴۴ ق.ظ

والشمس:قسم به خورشید...


یک ستاره بزرگ و معروف در کهکشان ما اتاکارینا (Eta Carinae) است که در فاصله 7500 سال نوری از کره زمین قرار گرفته و جرمی برابر 120 جرم خورشیدی دارد. این ستاره یک میلیون برابر خورشید درخشندگی دارد. بیشتر ستاره‌ها، یک باد ستاره ای از خود منتشر می‌کنند که به مرور زمان باعث کم شدن جرم آن‌ها می‌شود. ستاره اتاکارینا، آن‌قدر بزرگ است که هر سال حدود 500 برابر جرم کره زمین از خود ماده متصاعد می‌کند. برای ستاره‌شناسان خیلی سخت است که با دقت زیاد مشخص کنند که  مرز یک ستاره دقیقاً کجا تمام شده و بادهای ستاره ای از کجا شروع می‌شوند.

پس بهترین جوابی که ستاره‌شناسان در حال حاضر دارند این است که شعاع اتاکارینا، 250 برابر شعاع خورشید است. 

و یک نکته جالب توجه این است که  احتمال داده می شود که ستاره اتاکارینا در آینده نزدیک به صورت یکی از خارق‌العاده ترین ابرنواخترهایی که تا به حال بشر به چشم خود دیده است منفجر بشود. 

یکی دیگر از ستاره های خیلی بزرگ، ستاره آر۱۳۶ای۱ (R136a1) است که در ابر ماژلانی بزرگ قرار گرفته است. البته صحبت و اختلاف نظر زیادی در این مورد وجود دارد، ولی این ستاره ممکن است 265 برابر جرم خورشید، جرم داشته باشد. جرم بسیار زیاد این ستاره، تبدیل به یک معما برای ستاره‌شناسان شده است، برای اینکه طبق تئوری، بزرگ‌ترین ستاره ها، ستاره‌های بودند که در دنیای اولیه، زمانی که هیدروژن و هلیوم باقی‌مانده از انفجار بزرگ متراکم شده و هسته ستاره‌ها را تشکیل می‌دادند، ایجاد شده و جرمی حداکثر معادل 150 برابر جرم خورشید داشتند. جواب این معما می‌تواند این باشد که ستاره R136a1، احتمالاً از ترکیب چندین ستاره بزرگ با هم ایجاد شده است. و نیازی به گفتن نیست که ستاره R136a1، قرار است در آینده نزدیک به صورت یک فرانواختر منفجر شود.

بزرگترین ستاره ها

 

از لحاظ بزرگی، بیایید نگاهی به اِبط الجوزا (بتلگئوس  Betelgeuse) که ستاره ای آشنا واقع در شانه جبار است بیندازیم. این ابرغول سرخ دارای شعاعی برابر  950 تا 1200 برابر شعاع خورشید است.

 

بزرگترین ستاره ها

 

از این بزرگ‌تر، ستاره وی‌وای سگ بزرگ است که یک ابرغول سرخ  در صورت فلکی سگ بزرگ است که حدود پنج هزار سال نوری از کره زمین فاصله دارد. یکی از دانشمندان ستاره‌شناس دانشگاه مینه سوتا، اندازه این ستاره‌ را 1540  برابر اندازه خورشید تخمین زده است.

 

بزرگترین ستاره ها

 

یک ستاره بسیار بزرگ دیگر، ستاره کی وای دجاجه (KY Cygni) است که در صورت فلکی دجاجه قرار گرفته است. این ستاره یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌هایی است که ما می‌شناسیم و قطری بیش از 1420 قطر خورشید دارد. علاوه بر این، این ستاره یکی از درخشان‌ترین ستاره ها نیز می‌باشد و میزان درخشندگی آن حدود 300 هزار برابر درخشندگی خورشید است. این ستاره در حدود پنج هزار سال نوری از کره زمین فاصله دارد. 

 

بزرگترین ستاره ها

 

و در نهایت یکی از بزرگ‌ترین ستاره‌هایی که در حال حاضر شناخته شده است ستاره یووای اسکوتی است که یک ابرغول سرخ در صورت فلکی سپر می باشد. شعاع این ستاره حدود 1708 برابر شعاع خورشید تخمین زده می‌شود. 

 

بزرگترین ستاره ها

 

ولی بیایید به سؤال اصلی بازگردیم. بزرگ‌ترین ستاره در همه دنیا کدام ستاره است؟ قاعدتاً، در حال حاضر، پیدا کردن جواب این سؤال برای ما غیرممکن خواهد بود، به این دلیل که دنیا یک مکان بسیار بزرگ است و برای ما امکان ندارد که بخواهیم همه گوشه‌های آن را بررسی کنیم. البته پس از بررسی‌های دیگری که انجام گرفته شده، مشخص شده است که بزرگ‌ترین ستاره‌ها، ستاره‌های سرد هستند. به‌طور مثال دمای سطحی ستاره وی‌وای سگ بزرگ فقط 3500 درجه کلوین است (دمای سطحی خورشید برابر شش هزار درجه کلوین است).  wiki.5040.ir

  • ع ش

مسجد زیبای دارالاحسان سنندج

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ب.ظ


  • ع ش

آرامگاه رودکی

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۷ ب.ظ


  • ع ش

دست خط پروین اعتصامی و خانه آن مرحومه در تبریز

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ب.ظ

خانه ی پروین اعتصامی + عکس

  • ع ش

سمیرم زیبا

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ب.ظ



  • ع ش

جایگاه ایرج میرزا در بزرخ

دوشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۱ ب.ظ


من (دکتر ابراهیم مهدوی) گفتم: "ایرج میرزا، استعداد و مهارت خوبی در سرودن شعر داشت؛ ولی افسوس که به بطالت و رذالت کشیده شد..."

مهدی خالدی (هنرمند)گفت: "میدانستی ایرج میرزا، در مدح مولاعلی(ع) و امام حسین(ع) و علی اکبر(ع) نیز اشعاری سروده است؟ احتمال نمیدهی عاقبت بخیر شده باشد؟"

گفتم: "اتفاقاً چندی پیش، شبی مشغول مطالعۀ دیوان ایرج میرزا و پیدا کردن همان تعداد اندک اشعار آموزنده و ارزشمند و اخلاقی بجا مانده وی بودم، که به مدایح اهل بیت(ع) که شما گفتید نیز برخورد کردم. همین فکر به ذهنم خطور کرد که آیا در برزخ و قیامت چه معامله با ایرج میرزا شده یا خواهد شد؟ شب از نیمه گذشته بود. چون شب قبل نیز بیداری کشیده بودم، خواب بر من غلبه کرد. در رؤیا دیدم که ایرج میرزا کنار درّه ای ژرف و تاریک ایستاده که شعله های آتش از عمق آن زبانه میکشید. شخصی که من او را نشناختم ولی ظاهراً مرد مؤمن وجیهی بود، با اشخاصی که اطراف ایرج میرزا ایستاده بودند، مشغول صحبت بود. احساس میکردم که این شخص ناشناس، مؤمنی است که میخواهد شفاعت و میانجی گری کند تا ایرج را در آن گودال نیاندازند. اصرار او به طول انجامید. ناگهان یکی از همان افراد ایستاده، گرزی آتشین بر سر ایرج میرزا کوفت که در اثر شدت آن ضربه، ایرج به قعر آن گودال یا درّه سقوط کرد. من در همان حال، با وحشت فراوان، سر کشیدم که ببینم ایرج کجا سقوط کرد و آنجا چه جاییست؟ فقط یک لحظه تابلویی دیدم که از اعماق آن گودال آتشین، نمایان بود و روی آن نوشته بود "سَقـَـر" (از پایین ترین طبقات جهنم) و مارهایی همانند اژدها، آنجا دور طعمه های خود پیچیده و آنها را می بلعیدند. پس ایرج میرزا در دهان یکی از آنها فرو رفت. من (دکتر مهدوی) از فرط وحشت، و از شدّت صدای نالۀ ایرج که در خواب میشنیدم، از خواب پریدم و بدنم خیس عرق شده بود. لذا دانستم که آن اشعار هم نتوانسته ایرج میرزا را از عذاب برهاند."

راوی:سید احمد سجادی شاگرد مرحوم دکتر ابراهیم مهدوی

  • ع ش


اصفهان شادروان حسین مسرور اصفهانی - سخنیار

 

خاک هنر خیز من ای اصفهان     ای به هنر سرمه ی چشم جهان


  لطف هوا و اثر آفتـــــــــاب            کرده تورااز همگان انتخاب



آنچه دراین خاک خدا آفرید              درهمه ی خاک ،کجا آفرید

 

زرکش وزربفت تو چون شاهکار      بافته بر حافظه ی روزگار

 


چون به کف آری قلم رنگ را          مات کنی مانی وارژنگ را



مسجد شیخِ تو کهن موزه ایست  یا که درانگشتِ تو فیروزه ایست



خرّمیِ مدرسه ی چارباغ         بردلِ فردوس برین ،هشته داغ



عالیِ قاپوکه مبادش زوال    تازه عروسی ست پرازخط وخال



    هرکه درآنجا به تماشارود        پای ندارد به دگرجا رود



  • ع ش