چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

آب

شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۰۲ ب.ظ

اون روز تو جبهه آب جیره بندی شده بود ؛
اون هم از تانکری که یک صبح تا بعد از ظهر زیر تیغ آفتاب مونده بود ،
مگه می شد ازش آب خورد ؟؟؟
بعد از تقسیم جیره های آب ؛
به من آب نرسید
یکی از رزمنده ها
لیوانش رو به من داد و گفت :
من زیاد تشنه ام نیست ، نصفش رو خوردم  بقیه اش رو هم تو بخور !
راوی میگفت : گرفتمو خوردم !
فردای اون روز بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بوده !!!

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی