چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

ایران فدای اشک و خنده تو دل پر و تپنده ی تو

فدای حسرت و امیدت رهایی رمنده تو

ایران اگر دل تو رو شکستن تو را به بند کینه بستن

چه عاشقانه بی نشانی که پای درد تو نشستن

کلام شد گلوله باران به خون کشیده شد خیابان

ولی کلام آخر این شد که جان من فدای ایران

تو ماندی و زمانه نو شد خیال عاشقانه نو شد

هزار دل شکست و آخر هزار و یک بهانه نو شد

ایران به خاک خسته تو سوگند به بغض خفته دماوند

که شوق زنده ماندن من به شادی تو خورده پیوند

ایران اگر دل تو را شکستند تو را به بند کینه بستند

چه عاشقانه بی نشانی که پای درد تو نشستند

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی