زیب النساء شاعری پارسی گوی
زیب النسا بیگم یا خلاصه تر بگوییم زینب النسا ، متخلص به «مخفی» ، بزرگترین دختر اورنگزیب عالمگیر پادشاه گورکانی هند و یکی از خوشنویسان هند و از شاعران سبک هندی در ادبیات فارسی و تصوف است که به سال ۱۰۴۸ ه.ق در دولت آباد هندوستان دیده به جهان گشود . السلام ای بعد ما آیندگان رفتنی ! بر شما خوش باد ناخوشهای دنیای دنی زیبالنسا دختر «اورنگزیب عالمگیر» پادشاه سلسله ی گورکانیان هند و نوهٔ شاهجهان ، امپراتوران گورکانی هند بود و مادرش «دلرس بانو» ایرانی بود . پدربزرگ زیبالنسا از سوی مادری میرزا بدیعالزمان صفوی (شاهنوازخان) نام داشت که از شاهزادگان مشهد بود . نیای میرزا بدیعالزمان یکی از پسران شاه اسماعیل صفوی بود . زیب النسا بیگم زنی ادیب و دانش دوست ، هنرمند و هنرپرور بود . به ادبیات فارسی و عربی علاقه فراوان داشت و قرآن را حفظ بود . خطهای نستعلیق ، نسخ و شکسته را نیک مینوشته و کتب بسیار به نام او تالیف کردهاند . زیب النسا گاه شعر میسروده و در بدیهه چیرهدست بود . شاهزاده - شاعرِ شیعه ی شوریده ی هندیرانی زینب النسا بیگم ، بانویی است که پرچم «شعر زنان و زنان شاعر» را _هرچند مخفیانه_ در سرزمین شلوغ سبک هندی تا هنوز بالا نگاه داشته است . تمام عمر زیب النسا به شعر و هنر و جمع آوری کتاب و کتابخانه داری و حمایت از اهالی فرهنگ و هنر آن دوران گذشت . و مانند تمام بزرگ زنان شاعر تاریخ ادبیات همرنگ رنج و همسایه ی سیاهی . او حتی ازدواج هم نکرد . زنده یاد دکتر محمد معین نوشته است : «زیبالنسا به دلیل مناعت طبع تا پایان عمر به ازدواج تن در نداد» ، و پیش از او صاحب تذکره ی گل رعنا گفته بود «به اقتضای غیرت ، تزوج اختیار نفرموده» ، زنده یاد دکتر مهیندخت صدیقیان ذیل این سخن به طعنه نوشته است : «اما معلوم نیست به اقتضای غیرت خود یا به مقتضای غیرت پدر و برادر» ! به جز اینها نظرات دیگری هم وجود دارد . و البته در دیوان خودش بیتی هست که هم می تواند تفسیر عرفانی شود هم تفسیر ازدواجی ! : « ره عشق است ای مخفی ! مجرد بایدت رفتن |
به جز شاعری ، زیب النسا بیگم را به خط خوش و تسلطش بر هنر خوشنویسی نیز می شناسند ، و همچنین به رندی ها و حاضر جوابی هایش . یکی از این حاضر جوابی نقل شده است در پاسخ پدر . که به نقل از مقدمه ی دیوان زیب النسا چاپ ایران ، و به نقل از دیوان مخفی چاپ هندوستان چنین آمده است : روزی ندیمه ای برای او (زیب النساء) آیینه ی نفیسی می آورد . آینه بر زمین می افتد و می شکند . ندیمه هراسان نزد زیب النساء می آید و هنگامی که شاهزاده خانم سبب ناراحتیش را جویا می شود می گوید : «از قضا آیینه ی چینی شکست» و زیب النساء بی تأمل پاسخ می دهد : «خوب شد اسباب خودبینی شکست» و یا اینکه نقل شده است شاعر بزرگ و نام آور سبک هندی ، جناب کلیم کاشانی از پس پرده برای زیب النسا این بیت را می خواند : « ز شرم آب شدم ، آب را شکستن نیست زیب النساء بی درنگ پاسخ می دهد : « یخ بست و شکست ! » شعر دیگری هم که احتمال دارد از او در کتاب های درسی دیده باشید این قطعه است که بیت دومش شاید معروف ترین بیت سروده ی اوست : بلبل از گل بگذرد چون در چمن بیند مرا در سخن مخفی شدم مانند بو در برگ گل |
- ۹۴/۱۱/۰۴