چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

پادشاهی...

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ق.ظ

پادشاهی به کشتن اسیری اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی ملک را دشنام داد. که هر که دست از جان بشوید آنچه در دل دارد بگوید. ملک پرسید: چه می‌گوید. یکی از وزرای نیک‌محضر گفت ای خداوند همی گوید: الکاظمین الغیظ و العافین عنِ الناس. ملک را رحمت آمد و از خون او درگذشت.
وزیر دیگر که ضد او بود گفت: این ملک را دشنام داد و ناسزا گفت. ملک را روی از این سخن درهم آمد و گفت: آن دروغ وی پسندیده‌تر آمد مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی