چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

خاطره ای جالب از حجت الاسلام حجتی کرمانی

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۱:۴۰ ب.ظ

در زمان شاه، شاپور غلامرضا رئیس کمیته المپیک بود. شب عاشورا، یعنی شب یازدهم در مجلس ترک‌ها، مجلس آشیخ عبدالحسین آقای راشد منبر می‌رفت. در آن جلسه آقای راشد که فیلسوف و جامعه‌شناس سخنران بود. آقای مطهری شاگرد ایشان بود. به نظرم اگر کسی بخواهد دین یاد بگیرد، باید از راشد یاد بگیرد. آن عاشورایی که می‌گویم، تابستان بود، خیلی هم گرم بود. این آمد عبا و عمامه‌اش را برداشت، سخنرانی می‌کرد از رادیو هم پخش می‌شد. الان یک سخنران مثل او و مرحوم فلسفی نداریم. داشت مصیبت می‌گفت که شاپور غلامرضا وارد شد. جمعیت همان دم در بلند شدند تا این برادر شاه بیاید بالای مجلس. آقای راشد تشر زد: اینجا مجلس امام حسین(ع) است. هر کس می‌خواهد باشد. اینجا شاه و گدا ندارد. شاپور همان جا نشست و تا آخر مجلس صدایش در نیامد! این‌طور روحانی‌هایی داشتیم.

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی