چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

وحشت نداشت از تو کسی وقت اعتراض...

پنجشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۱، ۱۰:۳۸ ب.ظ

از شام‌ها گریخت شمیم تو یاعلی
 ایام شد تهی ز نسیم تو یاعلی

گفتی دهید سهم خلافت به دیگری
 با آن که کس نبود سهیم تو یاعلی

با چشم بسته رد شدی از «فسق در نهان»
این گونه بود حفظ حریم تو یاعلی

وحشت نداشت از تو کسی وقت اعتراض
 لکنت کسی نداشت ز بیم تو یاعلی

بر خصم، راه آب نبستی اگرچه بست
 در کربلا به ذبح عظیم تو یاعلی

بر نعش طلحه نیز به زاری گریستی
 زیرا که بود یار قدیم تو یاعلی

بعد از جمل، جمیله‌ پیغمبرت ندید
 جز رحم، از وجود رحیم تو یاعلی

گفتی چو بندگان ندوید از پی‌ام، به خلق
 ای لشکر فرشته ندیم تو یاعلی

ترسا شکایت از تو به اسلام چون که برد
 تسلیم بود قلب سلیم تو یاعلی

وقتی که شد به اسم، خطاب و تو «یا امیر»
آشفته گشت روی بسیم تو یاعلی

محکوم بی‌گناه من ای شاه بی‌شهود!
نازد قضا به حکم حکیم تو یاعلی

چشم برادر، آتش خشم تو را چشید
 بی‌هیچ بهره از زر و سیم تو یاعلی

فرقی نبود بین غذای تو با اسیر
 جانم فدای فرق دو نیم تو یاعلی

بعد از تو تکیه گاه برای بشر نماند
 تنها نه شیعه ماند یتیم تو یاعلی... افشین علا

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی