چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

پرسش استخدام

سه شنبه, ۹ آبان ۱۴۰۲، ۰۸:۴۱ ب.ظ

یک شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت.

 بدین منظور آزمونی برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت. 

پرسش این بود : 
شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. 
از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید.
 سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. 

یک پیرزن که در حال مرگ است. 

یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است. 

یک (خانم یا آقا) که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. 

شما می توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن بر گزینید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد ؟ 

دلیل خود را بطور کامل شرح دهید.

پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید...!
قاعدتاً این آزمون نمیتواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد. 

پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. 

هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.
شما باید پزشک را سوار کنید. 
زیرا قبلاً او جان شما را نجات داده و این فرصتی است که میتوانید جبران کنید. 

اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.

 شما باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید 
 مثل او را پیدا کنید...  

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند،
 تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. 

او نوشته بود : سویچ ماشین را به پزشک میدهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم متحمل طوفان شده و منتظر اتوبوس می مانیم. 

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی