چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

رم دادن قاطر

شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۰۰ ب.ظ

🌷 اگر قاطر کسی را رم ندهید با شما کاری ندارند 🌷

نقل می کنند که کنار روستای ملانصرالدین قبرستانی بود زمانی که در حال سرزدن به آنجا بود دید یک قبری شکافته است. وارد آن قبر شد و دراز کشید. نزدیک غروب بود که جمعی از دوستان با اسب و الاغ وارد قبرستان شدند. بخاطر سرو صدایی که ایجاد شده بود ملانصرالدین فکر کرد که نکیر و منکر هستند که آمده اند. ترسید و یکباره از جای خود بلند شد. وقتی آن افراد در تاریکی این صحنه را دیدند، اسب و قاطرهای آنها رم کرد و به هم ریختند. وقتی فهمیدند که ملانصرالدین یک چنین کاری کرده است حسابی او را کتک زدند. او نیز با لباس پاره و خونی از دست آنها فرارکرد و به منزل آمد. همسر او گفت چه شده است ؟ گفت که من یک چنین کاری کردم. زمانی که یک مقدار آرام گرفت همسر از او پرسید از عالم قبر چه خبر؟ ملانصرالدین گفت اگر قاطر کسی را رم ندهید با شما کاری ندارند. درواقع اگر قاطر کسی را رم ندهیم و در دنیا ظلمی نکنیم با ما کاری ندارند.


{از بیانات حجت الاسلام عالی}

  • ع ش

رزق

چهارشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۲۰ ب.ظ

#رزق

رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم میدانند.
زمانی که با مشکلی رو به رو میشوی، خداوند صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن بپوشی. این صبر، رزق است.
زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت میدهی. این فرصت نیکی کردن، رزق است.
 زمانی که خواب هستی سپس ناگهان بیدار میشوی، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار میشوی و نماز میخوانی رزق است؛ چون بعضی ها بیدار نمیشوند .
گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد، ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع میخوانی. این تلنگر، رزق است.
یکباره یاد کسی می افتی و دلتنگش میشوی و جویای حالش میشوی این یاداوری رزق است.
رزق واقعی این است. رزق خوبی ها؛ نه ماشین، نه درآمد. اینها رزق مال است که خداوند به همه بندگانش میدهد.
اما رزق خوبی ها را فقط به دوستدارانش میدهد.
 همینکه عزیزانتان هنوز درکنارتان هستند و نفسشان گرم و سلامتند بزرگترین رزق خداوند است.

#علامه_حسن_زاده_آملی

🍃🌹خدایا عاشقانه سپاس گزارم🌹🍃

  • ع ش

خاطره ای از...

دوشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۸ ب.ظ

💠 خاطره ای از مرحوم حجت الاسلام و المسلمین مهندسی (ره)

🔹 مرحوم مهندسی ماشین شخصی نداشتند . روزی علت را از ایشان جویا شدم که چرا ماشین ندارند . گفتند تا مدتی پیش یک ماشین پیکان داشته اند که در دست پسرشان بوده و یک روز پسرشان سراسیمه نزد ایشان میاید و میگوید اتفاق بدی افتاده که باید در خلوت به شما بگویم . ایشان گفتند که گوشه ای رفتند و از پسرشان پرسیده بودند که چه اتفاق ناگواری افتاده و فرزندشان گفته بود که ماشین پیکان را دزد برده است.

🔹 مرحوم مهندسی می فرمودند بعد از شنیدن این خبر ، نفس راحتی کشیدم و به پسرم گفتم : مرا ترساندی ، فکر کردم که خدای ناکرده گناهی اتفاق افتاده یا واجبی از تو ترک شده است ؛ اگر منظورت از خبر بد سرقت ماشین است که جای نگرانی نیست ، آهن پاره ای بود که دست ما امانت بود و مسوولیت پاسخگویی آخرتیش با ما بود حالا وزر و وبالش افتاده گردن کس دیگری ؛ به پسرم هم گفتم بیا از صمیم قلب ، آن آقای سارق را حلال حلال کنیم ، چون او آدم نادانی بوده که دزدی کرده ، خانواده او گناهی ندارند که مال حرام وارد زندگیشان شود ، بیاییم با این کار از تبعات منفی این گناه برای او و خانواده اش بکاهیم.

📝 خاطره ای از تهیه کننده برنامه سمت خد

  • ع ش