چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۱۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

در ستایش موسی بن جعفر(ع)

پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۰۵ ب.ظ

در ستایش حضرت موسی بن جعفر(ع)
ای مرد خدا،شمیم باران داری
در ملک وجود خود گلستان داری
کوچه شود از یمن عبورت خوشبو
همراه خودت فصل بهاران داری
دو و بر تو پرنده ها می چرخند
مانند همیشه ای سخی نان داری
پیداست تو را به چهره نور ملکوت
در سینه خود کتاب قرآن داری
گویند به تو حضرت موسی الکاظم
چون خشم فرو خوری و پنهان داری
دارند به تو توسل اصحاب خرد
و اندر حرمت همیشه مهمان داری
خرگاه تو باشد ای شهنشه،دلها
فرزند و نوه به خاک ایران داری
با ظلم و ستم ستیز کردی همه عمر
تن،خسته ز جور سجن و زندان داری
در رأفت و مهر همچو عیسایی تو
در دیده ابهت سلیمان داری
موسای کلیم اهل بیتی آقا
دل در گرو حضرت جانان داری
سروی تو و هیهات ز سر خم کردن
با حضرت دوست عهد و پیمان داری.
بیژن شهرامی

  • ع ش

لفظ

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۲۵ ب.ظ

لفظ

ناصرالدین شاه ، به ملا علی کنی (ره) گفت : این مسخره بازی ها چیست که شما اخوند ها در آورده اید : مگر چند تا لفظ چه تاثیری دارد که با (انکحت و زوجت ) زنی حلال می شود و با چند کلمه ، زنی حرام می شود .

ملا علی کنی ، وقتی این را شنید ، پچند ناسزا را  نثار ناصرالدین شاه کرد .

شاه عصبانی شد و در حالی که صورتش سرخ شده بود گفت :

آقا از شما بعید است ، چرا فحش می دهید ؟

ملا علی خندید و گفت : شما که گفتید چند کلمه هیچ تاثیری ندارد ، پس چطور شد که همین کلمه شما را عصبانی کرد !

  • ع ش

در رثای آیت الله بطحایی

دوشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۸، ۰۷:۵۶ ب.ظ

 

در رثای آیت الله بطحایی(ره)

 

از مجمع علم فقه پیری کم شد

از پهنه عقل و عشق میری کم شد

مردی که به چهره داشت نور تقوی

از جبهه اتقیا امیری کم شد

اندر ره نشر دین بسی کرد تلاش

از مذهب جعفری سفیری کم شد

پروده به دامنش بسی دانشجو

از حوزه علمیه هژیری کم شد

اهل عمل و مؤلفی ژرف نگر

از مجلس خبرگان کبیری کم شد

بر کرسی درس گفته قال الصادق(ع)

از جمع معلمان دبیری کم شد

از هجر غریبانه او چشمان خیس

از جرگه صالحان شهیری کم شد.

بیژن شهرامی

26اسفند98

  • ع ش

حکایتی از شیخ هرات

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۵۴ ب.ظ

 

درویشی تنگدست، به در خانه توانگری رفت و گفت: شنیده‌ام مالی در راه خدا نذر کرده‌ای که به درویشان دهی، من نیز درویشم. خواجه گفت: من نذر کوران کرده‌ام، تو کور نیستی. پس درویش تاملی کرد و گفت: ای خواجه، کور حقیقی منم که درگاه خدای کریم را گذاشته، به در خانه چون تو، گدائی آمده‌ام. این را بگفت و روانه شد. خواجه متأثر گشته، از دنبال وی شتافت و هر چه کوشید که چیزی به وی دهد، قبول نکرد…

  • ع ش

جمله ای از اریک هافر

دوشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۱:۴۹ ب.ظ

آنان که دستی را که نان شان میداد، گاز گرفتند، محکوم اند به بوسیدن پاهایی که لگدشان می زند !


اریک هافر

  • ع ش

شعری در رثای استاد سید هادی خسرو شاهی(ره)

پنجشنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۰۵ ب.ظ

تقدیم به روح بلند استاد سیدهادی خسروشاهی(ره)

خسرو فقه و دیانت

ای دریغا رفت ماه از آسمان

کوچ کرد از باغ و گلشن باغبان

چهره پوشانید ناگه آفتاب

شد نهان در خاک بحر بیکران

خسرو فقه و دیانت خرگه از

خاکدان برچید و شد خلدآشیان

هادی ره بود در طی طریق

اهل معنا را بزرگ کاروان

در مسیر اتحاد مسلمین

با جمال الدین[1] همی همداستان

مرسل اسلام در دربار پاپ[2]

مصلح فرزانه و نیکوبیان

خانه اش را در به روی خلق باز

با همه مانند بابا مهربان

یار صدیق امام و رهبری

مایه دلگرمی رزمندگان

صاحب آثار نغز و ماندگار

عشق و ایمان و ادب را ترجمان

آری افسوس آن فقیه پرتلاش

بار بربست و برفت از بینمان.

کنگاور،بیژن شهرامی

 

[1] - سید جمال الدین اسدآبادی

[2] - استاد مدتی سفیر جمهوری اسلامی در واتیکان بودند.

  • ع ش

نامه راهگشا

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۰۴ ق.ظ

به گزارش جماران؛ متن نامه امام به برادر بزرگشان آقای پسندیده بدین شرح است:

بسمه تعالی

برادر بزرگوارم، قربانت شوم

شما را به خدای متعال قسم می ‌دهم به حرفهای دکتر ترتیب اثر دهید. چرا موجب نگرانی همه می ‌شوید؟ خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمال ضرر، انسان از آنچه موجب است اجتناب کند، اگر چه ترک حج و صوم و صلوة باشد.

شما می‌ خواهید موافق حکم خدا عمل کنید، کاری نکنید که خداوند نعوذباللّه‌ از شما ناراضی باشد. این احتیاطات شما برخلاف شرع است و لازم است از آن اجتناب فرمایید. والسلام .65/1/13 

روح اللّه‌ الموسوی الخمینی

صحیفه امام، ج 20، ص

  • ع ش

حکایت دو همسایه

شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۲۷ ق.ظ


در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد
همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد  و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!

همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد.
روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!

❣️این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ی ما شاداب و سرزنده باشد قوی نیست. خیلی ها مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری.لطفا خبرهای بد را نشر ندهیم و تلاشمان فقط آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد.

  • ع ش

آزادی

دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۵۷ ب.ظ

در زمانی که برده داری در آمریکا رایج بود زن سیاهپوستی بنام هاریت گروهی مخفی راه انداخته بود و بردگان را فراری می داد.

بعدها از او پرسیدند:
سخت ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود؟ او عمیقا" به فکر فرو رفت و گفت: قانع کردن یک برده به اینکه تو برده نیستی، و باید آزاد باشی…!

  • ع ش

مناره های زیبای شهر هرات

دوشنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۸، ۱۲:۴۰ ق.ظ

  • ع ش