ساقی بزم کربلا
«ساقی بزم کربلا»
هم جرعهای از جام الستاش دادند
هم باده به چشم می پرستاش دادند
سرخوش که به بزم عاشقان پای نهاد
شد ساقی بزم و کار دستاش دادند!
تقی متقی
- ۱ نظر
- ۲۰ تیر ۰۴ ، ۱۷:۰۰
«ساقی بزم کربلا»
هم جرعهای از جام الستاش دادند
هم باده به چشم می پرستاش دادند
سرخوش که به بزم عاشقان پای نهاد
شد ساقی بزم و کار دستاش دادند!
تقی متقی
پیشبینی برژینسکی محقق شد: «ظهور ملیگرایی شیعی در ایران»
زبیگنیو برژینسکی، استراتژیست برجسته آمریکایی، در سال ۲۰۰۴ هشدار داد که هرگونه فشار خارجی یا حمله نظامی به ایران، باعث ادغام «ملیگرایی ایرانی» با «بنیادگرایی شیعی» خواهد شد..
برژینسکی سال ۲۰۰۴ طی گزارشی تحت عنوان «ایران؛ فرارسیدن زمان رویکردی جدید»، در انتقاد از دولت جورج بوش پسر نوشت: «هدف استراتژیک آمریکا باید جداسازی ناسیونالیسم ایرانی از تشیع بنیادگرا باشد. در غیراینصورت، این دو نیروی تاریخی با هم همافزا میشوند و قدرتی انفجاری خلق میکنند.»
حمله موشکی و پهپادی اسرائیل به ایران، بهویژه در بحبوحه مناقشه غزه، دقیقا همان پدیدهای را رقم زد که برژینسکی، ۲۰ سال قبل هشدارش را داده بود:
«ترکیب هویت شیعی زخمی شده با هویت ملی تهدیدشده، آنهم در بستر تمدنی ایران.» با حمله اسرائیل به ایران، شیعه ایرانی، که دههها متهم به ضدملیبودن یا رادیکالیسم مذهبی بود، اکنون خود را مدافع ایرانیت، تاریخ و تمامیت ارضی کشور معرفی میکند.
و حتی منتقدان نظام، در مواجهه با تهدید خارجی، با نظام همراه شدهاند. حتی تحلیلگران آمریکایی مانند ری تکیه نیز با تکیه بر راهبرد برژینسکی، پس از حمله اسرائیل به ایران هشدار دادهاند:
«اسرائیل خواسته یا ناخواسته، باعث تقویت مشروعیت داخلی جمهوری اسلامی و همبستگی بیسابقه ملی-مذهبی در ایران شده است.»
به زبان ساده:
برژینسکی میخواست ملیگرایی سکولار را از تشیع جدا کند، اما حمله اسرائیل، دقیقا برعکس عمل کرد:
ملیگرایی شیعی متولد شد؛ یک هویت ترکیبی جدید، که دشمن خارجی را نقطه وحدت میبیند. این ملیگرایی شیعی، نه به دنبال سکولاریسم غربزده است، نه امتگرایی اسلامی از نوع اخوانالمسلمین؛
بلکه پدیدهای کاملا منحصربفرد و ایرانی است که خود را وارث کوروش و کربلا، حافظ خاک و عقیده، و آماده جنگ در دو جبهه میبیند: غیرت ملی + باور شیعی. با این تحول، سیاستگذاران غربی باید به این پرسش فکر کنند:
آیا گزینه نظامی علیه ایران، آنگونه که در عراق یا لیبی مؤثر بود، اینجا فقط باعث استحکام هویت ملی ایرانیان و ظهور ترکیب ملیگرایی شیعی بعنوان چتری برای گردآوری ۹۰ میلیون ایرانی نشده است؟ ایران امروز، در سایه بحران تجاوز اسرائیل، نه تنها از درون فرو نپاشیده، بلکه انسجامی کمسابقه در چارچوب «ملیگرایی شیعی» یافته است.
و این همان سناریویی است که برژینسکی از آن میترسید. برژینسکی را باید دوباره خواند؛ نه از سر کنجکاوی، که برای درک اشتباههای استراتژیک اسرائیل و آمریکا در برابر ملتی متفاوت با همه ملتهای عربی-اسلامی، که «هم شیعه است و هم ایرانی».
اینک پس از حضور غافلگیرانه رهبر انقلاب در مراسم عزاداری شب عاشورا و توصیه به خواندن نوحه «ای ایران» توسط مداح مراسم، این مقوله گسترده تر گردید.
عبدالرضا کاشفی امین
شیرکاکائو در سال 1680 توسط هانس اسلون ایرلندى در سفر به جامائیکا تولید شد. محلی ها آب و کاکائو را مخلوط میکردند او شیر را جایگزین آب کرد. شیرکاکائو تا مدتها در انگلیس بعنوان دارو فروخته میشد!
با دیدن پیرمرد که به یکی از دیوارهای حرم تکیه داده و مشغول ورق زدن مفاتیح بود سرجایش خشکش زد. رفقایش را صدا زد و گفت:آن آقا چه قدر شبیه حاجی کریم است!
همه سرشان را به سمتی که او نشان داده بود برگرداندند و متعجب و حیران گفتند:خود خودش است اما اینجا چه کار می کند!؟ ما که او را جا گذاشتیم!
یاد چند روز قبل افتادند که حاجی کریم،پیرمرد دوا فروش شهرشان کنگاور را جا گذاشتند و راهی کربلا شدند آن هم تنها به این دلیل که مرزها بسته بود و باید دور از چشم مأموران آمریکایی که پس از سقوط صدام در ورودی های کشور عراق مستقر شده بودند به کوه و بیابان می زدند!
حاجی کریم با دیدن آنها خوشحال شد و بی آن که به روی آنها بیاورد برایشان جا باز کرد تا بنشینند.
ماجرا از این قرار بود که حاجی وقتی فهمید جوان ها جایش گذاشته اند ماشین گرفت و خود را به مرز رساند.در آنجا لطف خدا و عنایت امام حسین(ع) شامل حالش شد و راننده ای که با مجوز دولتی قصد رفتن به عراق را داشت او را سوار کرد و شب نشده به کربلا رساند!
کسى که باورتان دارد،
یک قدم جلوتر است از کسى که
دوستتان دارد!
(گوته)
عشق را
همان اندازه می توانی پنهان کنی،
که سرفه را...!
تون هرمانز
مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال
عاقلی را پرسیدند:نیک بخت کیست و بدبختی چست؟
گفت نیک بخت آن که خورد و کِشت و بدبخت آنکه مُرد و هِشت...
سعدی
روزی به کریم خان زند گفتند، فردی میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت: "وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من". پس از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم
کریمخان دستور داد چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی میکرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عدهای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی می کشند!
📚کتاب “کریم خان زند” از پناهی سمنانی
علی نقی، کاسب مؤمن و خیری بود که هیچ گاه وقت نماز در مغازه پیدایش نمی کردند. در عوض این معلم قرآن در صف اول نماز جماعت مسجد دیده می شد.
یک عمر جلسات مذهبی در خانه ها و تکیه ها به راه انداخته و کلی مسجد مخروبه را آباد کرده بود ولی از نعمت فرزند محروم بود.
آنهایی که حسودی شان می شد و چشم دیدنش را نداشتند، دنبال بهانه می گشتند تا نمکی به زخمش بپاشند؛ آخر بعضی ها عقده پدر او را هم به دل داشتند؛ پیرمردی که رضاخان قلدر هم نتوانسته بود جلسات قرآن خانگی او را تعطیل کند.
علی نقی راه پدر را ادامه داده بود اماالان پسری نداشت که او هم به راه پدری برود.
به خاطر همین همسایه کینه توز، بهانه خوبی پیدا کرده بود تا آتش حسادتش را بیرون بپاشد؛ در زد. علی نقی آمد دم در. مردک به او یک گونی داد و گفت:«حالا که تو بچه نداری، بیا اینها مال تو، شاید به کارت بیاید».
علی نقی در گونی را باز کرد، 11 تا بچه گربه از توی آن ریختند بیرون. قهقهه مردک و صدای گریه علینقی قاطی شد.
کنار در نشست و دستانش به دعا بلند و گفت «ای که گفتی بخوانیدم تا اجابتتان کنم! اگر به من فرزندی بدهی، نذر می کنم که به لطف و هدایت خودت او را مبلغ قرآن و دینت کنم».
خدایی که دعای زکریای سالخورده را در اوج ناامیدی اجابت کرده بود، 11 فرزند به علی نقی داد که یکی از آنها حاج آقا محسن قرائتی است.
فرق علی(ع) را شکافتند، اما عدالت زنده ماند...
تیغ کینه محراب را خونین کرد، اما صدای حق خاموش نشد...
هنوز ندای «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ»، وجدان تاریخ را میلرزاند...
شهادت حضرت علی (ع) اولین اختر تابناک امامت و ولایت تسلیت باد...