چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی
آخرین مطالب

قند کوپنی(خاطره)

شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۰۳ ب.ظ

سید حسن هاشمی(وزیر محترم بهداشت):
خاطرات فراوانی از امام در ذهنم است البته نه به اندازه کسانی که امام را زیاد ملاقات می‌کردند.یکی از شیرین ترین این خاطره‌ها که هنوز پیش چشمانم است؛ شبی بود که با تعدادی از دوستان از منطقه آمده بودم و قصد داشتم همان شب به منطقه برگردم، به محضر امام رسیدیم، در اتاق پشت حسینیه ( اتاق امام) ایستادم و منتظر شدم تا بقیه اتاق را ترک کردند...
سپس به امام گفتم من دارم بر می‌گردم منطقه (جبهه)، چیزی را به عنوان تبرک به من بدهید برای بچه‌ها ببرم، ایشان احمد آقا را صدا کردند و گفتند: " قندان را بیاورید" و وی قندان را آوردند و امام (ره) زیر لب دعایی خواندند و دستانشان را بر روی قندها کشیدند.
من دستهایشان را بوسیدم و بیرون آمدم...
آن زمان از همان اورکت‌های سبز رنگ داشتم که معروف بود به اورکت‌های آمریکایی که دانه ای هفتصد تومان می‌فروختند، تمام قندها را در جیب اورکتم ریختم و قندان را که قندان ساده ای هم بود روی ایوان گذاشته و از پله‌های ایوان پایین آمدم.
در همان لحظه آقا شیخ حسن صانعی من را صدا کردند و گفتند: این چه کاری بود کردی؟!
چرا همه قندها را در جیبت ریختی؟ در پاسخ داستان را شرح دادم و وی گفت: چرا همه قندها را در جیبت خالی کردی؛ مگر نمی‌دانستی قندهای امام کوپنی است؟!

  • ع ش

نظرات (۲)

http://www.qumpress.ir/shownews.php?idnews=92697
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی