چرا می گویند 120 سال عمر کنی؟
توضیح چند اصطلاح
از باباکرم چه می دانید؟
باباکرم شخصی بوده ازلات های قدیم به اسم رسمی کرم کریمی. قصاب محل بوده وهمه از او حساب می بردند. وقتی از کوچه پس کوچه های محله گذر می کرد، بچه های فقیر و یتیم و بیچاره ای در طول مسیرش بودند که هر روزه به آن ها کمک می کرد و با یک آب نبات آن ها را خوشحال می کرد. طوری شده بود که این بچه ها او را بابا کرم صدا می کردند و هر وقت از دور می آمد، بچه ها با شادی دست می زدند و صدا می زدند:« باباکرم. باباکرم...»
و آقا کرم قصاب هم برای خوشحال کردن بچه های فقیر یک سر و گردن و نیز با حرکات دست و مدل بابا کرم امروزی از کنار آن ها می گذشت. بعدها درکاباره ها با اضافه کردن حرکات دیگر رقص بابا کرمی را تکمیل کردند و تا هم اینک ماندگار و از رقص های بنام ایرانی باقی ماند.
اصطلاح خالی بندی
در زمان رضا شاه به دلیل کمبود اسلحه، بعضی از پاسبان هایی که گشت می دادند، فقط غلاف خالی اسلحه، یعنی همان جلدی را که اسلحه در آن قرار می گیرد ،آن را روی کمرشان می بستند و در واقع اسلحه ای در کار نبود. دزدها و شبگردها وقتی متوجه این قضیه شدند، برای این که همدیگر را مطلع کنند ،به هم می گفتند که طرف "خالی بسته" و منظورشان این بود که فلان پاسبان اسلحه ندارد و غلاف خالی اسلحه را دور کمرش بسته ؛به این معنی که در واقع برای ترساندن ما بلوف می زند که اسلحه دارد و روی همین اصل بود که اصطلاح "خالی بندی" رواج پیدا کرد.
اصطلاح سر و گوش آب دادن
این عبارت اصطلاحی است که در میان طبقات از وضیع و شریف رایج و معمول است و هر گاه که پای تجسس و تحصیل اطلاع از امری پیش آید، آن را به کار می برند.
در قرون و اعصار قدیمه که سلاح گرم هنوز به میدان نیامده با سلاح های سرد از قبیل شمشیر و کمان و گرز و نیزه و جز این ها مبارزه می کردند و مدافعان اگر خود را ضعیف تر از مهاجمان می دیدند، در دژها و قلاع مستحکم جای می گرفتند و در مقابل دشمن مهاجم پایداری می کردند.
با این توصیف اجمالی که از کیفیت و چگونگی ساختمان قلعه به عمل آمد، ساکنان و مدافعانشان سربازان مهاجم را کاملا می دیدند و از کم و کیف اعمال آن ها آگاه بودند؛ زیرا در بلندی و مشرف بر مهاجمان قرار داشته اند؛ در حالی که سربازان مهاجم جز دیوارهای بلند چیزی را نمی دیدند و از حرکات و سکنات محصورین به کلی بی خبر بوده اند.
گاهی که کار بر مهاجمان سخت و دشوار می شد و هیچ گونه راه علاجی برای تسخیر قلعه متصور نبود، فرمانده قوای مهاجم یک یا چند نفر از افراد چابک و تیزهوش را از درون چاه تاریک قنات به داخل قلعه می فرستاد و به آنان دستورات کافی می داد که در مظهر قنات در درون قلعه سر و گوش آب بدهند، یعنی سرو گوششان را چند دقیقه در درون آب قنات فرو برند و بدین وسیله خود را از معرض دید محصورین محفوظ دارند تا هوا کاملا تاریک شود و آن گاه داخل قلعه شده به جاسوسی و تجسس در اوضاع و احوال قلعه راجع به تعداد مدافعان و میزان اسلحه و نقاط ضعف و نفوذ آن بپردازند.
تاریخچه قمپوز در کردن
قمپوز در اصل (قپوز) نام توپی است که عثمانی ها در سلسله جنگ هایی که با ایران داشته اند، مورد استفاده قرار می دادند.این توپ اثر تخریبی نداشت؛ چرا که در آن از گلوله استفاده نمی شد و فقط از باروت و پارچه های کهنه که با فشار درون لوله توپ جای می دادند، تشکیل شده بود. هدف از استفاده آن ایجاد رعب و وحشت در بین سپاهیان و ستوران بوده است. در جنگ های اولیه بین ایران و عثمانی این توپ نقش اساسی در تضعیف روحیۀ سربازان ایرانی داشت، ولی بعدها که دست آن ها رو شد، دیگر فاقد اثر اولیه بود و هر گاه صدای دلخراش این توپ به صدا در می آمدریال سپاهیان می گفتند:
"نترسید ، قمپز در کردند".
خواب زن چپه یعنی چی؟
"خواب زن چپه" عبارتی که به توهین و تمسخر در مورد زنان به کار می رود و اسباب تحقیر بانوان است. اما بدانیم این عبارت تحریفی است از واقعیتِ "خواب ظن چپه". "ظن" یعنی توهم، گمان بردن و شک کردن و "خواب ظن" هم خوابی است که برمبنای توهم و شک و گمان شکل گرفته. در واقع وقتی چیزی ذهن مارا به خود مشغول کرده باشد، وقتی در طول روز با موضوعی زیاد سر و کار داشته باشیم، وقتی موضوع حل نشده ای داشته باشیم یا مواردی شبیه به این، همۀ این ها در ناخودآگاه ما بخشی را به خود اختصاص می دهد که در خواب و رویاهای ما خود رو نشان می دهد و به این خواب ها " خواب ظن" می گویند که معمولا بی اعتباراست و قابل اعتماد نیست. هرچند شاید خیلی ها این را بدانند، اما هستند افرادی که هنوز بعد از این که زنی خوابی را تعریف می کند، از جملۀ خواب زن چپه استفاده می کنند. واقعیت این است که مردم عامی بدون آگاهی از نگارش ظن (به اشتباه زن) و جهل از معنی و واقعیت آن، این جمله را تکرار می کنند.
رشتی ها....
زمان قاجار که زن هاحق رفتن به مدرسه را نداشتند، اولین مردمانی که به دختر هایشان اجازه درس خواندن دادند، رشتی ها بودند. وقتی این خبر به انگلیسی ها رسید، آن ها سعی کردندجهت جلوگیری از رشد سواد این تصور را رواج دهند که : "رشتی ها چقدر بی غیرت هستند که دخترانشان را به مدرسه می فرستند!!"
و این شعار نامناسب تا الان هنوزبه جا مانده!
ترک ها....
بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمد علی شاه تبریزی ها شورش و بر علیه استبداد و شاه مستکبر قیام کردند.شهر توسط شاه و استعمار انگلیس محاصره شد. ۶ ماه تمام شهر در محاصره بود. قحطی و کمبود غذا بیداد کرد. اما مردم غیور تبریز تسلیم نشدند .پیغام مردم شهر به محاصره کنندگان این بود. غذا تمام شده عیب ندارد یونجه می خوریم. یونجه هم تمام شود برگ درخت می خوریم، ولی تسلیم نمی شویم. همه جا پیچید که ترک ها خر شدند! افسوس که ما هم دامن زدیم.....
این هم یک چیزجالب
در دوران هخامنشیان سال کبیسه وجود نداشت. همیشه اسفند ماه 29 روز بوده، در تقویم آن زمان هر چهار سال یک روز ذخیره می شد و طی 120سال یک ماه ذخیره داشتند که آن سال را به جای 12ماه،13 ماه اعلام می کردند. در ماه سیزدهم هیچ کس کار نمی کرد. همه با خرج حکومت جشن می گرفتند بنابراین مردم در حق هم دعا می کردند که 120سال عمر کنند تا حداقل یک جشن یک ماهه را ببینند.!!! ( فلسفۀ ان شاءلله 120 ساله شوى
علی شفیعی مطهر
- ۹۴/۰۶/۱۸