چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

خاطره ای از شهید آوینی به قلم رضا رهگذر

پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۲۰ ق.ظ

یک خاطره از شهید آوینی

»

روزی نامه‌ای از پاکستان برای سیدمرتضی آمده بود. چون پسر بزرگم، محمد که ده یازده سالی داشت - تمبر جمع می‌کرد، از سید خواستم که تمبر روی پاکت را به من بدهد تا برای پسرم ببرم. سیدمرتضی با خوشرویی پذیرفت؛ و از آن پس، هر بار که نامه‌ای خارجی برایش می‌آمد، تمبرهای روی پاکتش را جدا می‌کرد و به من می‌داد تا برای او ببرم. تا آنکه سفری به جمهوری آذربایجان برایش پیش آمد. وقتی از سفر برگشت ضمن آن سوغاتی همیشگی تعریف‌ دیده‌ها و شنیده‌ها، بسته‌‌ای را از کیفش درآورد و به من داد و گفت: «برای محمد آورده‌ام.» وقتی آن را باز کردم، دیدم حاوی تعداد قابل توجهی تمبرهای باطل‌ نشده متعلق به آن خطه است. و متوجه شدم که در آنجا هم به فکر محمد ما بوده و در اولین فرصت به پستخانه رفته و این تمبرها را برای او خریده است و شرمنده شدم که آدمی با آن همه مشغله، آن هم در سفری با آن مشکلات، چطور به فکر این موضوع بوده است و....
شاید از همین رو بود که وقتی شنبه، به محمدمان خبر شهادت سیدمرتضی را دادم، اویی که تا آن زمان ندیده بودم آشکارا برای رفته‌ای گریه کند، آنطور به گوشه‌ای خزید و همراه من، تا مدتها بی‌صدا اشک ریخت.
عجیب‌تر، صبح روز بعدش بود. هنگامی که عازم مدرسه بود، دیدم در کشو کُمُدش به دنبال چیزی می‌گردد.
پرسیدم: دنبال چه می‌گردی؟
گفت: پیراهن مشکی‌ام.
و نشان به همان نشانی، که از همان روز، تا آن گاه که عازم سفری شدم، او را می‌دیدم که همه روزه با پیراهن مشکی به مدرسه می‌رفت و هرگاه نام سید مرتضی آوینی می‌آمد، تمام چهره‌اش را غمی بزرگانه پر می‌کرد. و باز نشان به همان نشانی که این کار او، به هر صورت به دو برادر کوچکترش نیز سرایت کرد؛ تا آنجا که حتی پسر پنج ساله‌ام تا پیراهن مشکی‌اش را به او نپوشاندیم حاضر نشد در تشییع جسد پاک آوینی شرکت کند؛ و شب آن روز هم، هم او، با مشاهده گریه‌های من، سر به زیر پتو فرو برد و بغض کودکانه‌اش آن‌چنان ترکید که گریه‌های مرا مضاعف کرد.
شهادت آوینی اما، با همه ضایعاتش، برای همه دوستدارانش، از جمله من، بسیار تکان‌دهنده و در عین حال از جنبه معنوی، بسیار پربار بود.


ویژه نامه «سید شهیدان اهل قلم» در خبرگزاری فارس

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی