چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

کشمش با عطر صابون!

جمعه, ۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۱۶ ب.ظ

حاج تقی کاشانی شوهر خاله مادرم بود اما مثل مادرمان به او دایی تقی می گفتیم؛پیرمردی باصفا و مهربان که همیشه ته جیب کتش چیزی برای بچه ها داشت اگر چه گاهی بوی صابون می داد!خوب تمیزی و همراه داشتن صابون برای شستن دست این چیزها را هم داشت.

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی