چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۳۰۲ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

تفسیر جالب

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۵۳ ب.ظ

 

 معاویه  وارد مکه شد، گروهی گفتند : آیا می دانی که ابن عباس تفسیر قرآن می کند؟

♦️معاویه گفت: خب ابن عباس پسر عمه ی پیغمبر (ص) بوده، او از هاشمیان است! اگر او نکند که تفسیر کند؟!

♦️گفتند: آیات را به نفع علی بن ابیطالب (ع) تفسیر می کند و ما از این  قضیه شاکی هستیم!

♦️معاویه گفت: خودم وارد مجلس می شوم و جمع شان را بر هم می زنم.

♦️ معاویه وارد مجلس ابن عباس می شود، ابن عباس با چنان کیفیتی تفسیر آیات می کرد که معاویه هیچ جای اعتراضی برخود ندید!

بعد از مجلس معاویه رو به ابن عباس کرد وگفت:
♦️ابن عباس تو تفسیر آیات می کنی یا فضائل علی بن ابیطالب را بازگو می کنی؟!

🌺ابن عباس گفت :
معاویه به من بگو کجای قرآن است که فضائل علی بن ابیطالب نیست؟ از خودت هم سوال می کنم جواب می دهی؟

"انَّما اَنتَ مُنذِرُ و َلِکُلِ قَومِ هاد" این آیه برای کیست معاویه؟

معاویه گفت :
رسول خدا فرمود ؛ منذر این امت منم و هادی وجود علی بن ابیطالب است!
 ولی ابن عباس حتما باید این آیه را بخوانی؟!

🌺ابن عباس گفت : "اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرا" بگو این آیه برای کیست معاویه؟

معاویه گفت : این هم قصه ی طهارت و عصمت علی بن ابیطالب و اهل بیتش است، درست! ولی حتما باید این را بخوانی؟

🌺ابن عباس گفت : "اِنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذینَ یُقیمونَ الصَّلوهَ وَ یُوتونَ الزَّکوةَ وَ هُم رکِعون" معاویه این آیه برای کیست؟

معاویه گفت : زمانی که علی بن ابیطالب انگشتر در راه خدا داد این آیه بر حق علی نازل شد، قبول دارم!
ولی حتما این را باید بخوانی؟

🌺ابن عباس گفت : "عَمَّ یَتَساءَلون عَنِ النَّبَاِ العَظیم" معاویه بگو این آیه در حق کیست؟

معاویه گفت : رسول خدا فرمود ؛ خبر عظیم علی بن ابیطالب است که هم مردم ازش می پرسند و هم من از علی خواهم پرسید،
ولی ابن عباس حتما باید این را بخوانی؟

ابن عباس گفت : "وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَمیعا وَ لا تَفَرَّقوا" بگو ببینم این آیه برای کیست؟

معاویه گفت : پیغمبر فرمود ؛ حبل الله علی بن ابیطالب است دست به دامن علی بزنید و جای دیگر نروید که گمراه میشوید.
ولی باید همین را تفسیر کنی؟

🌺ابن عباس گفت : "کَفی بِاللهِ شَهیدا بَینی وَ بَینَکُم" این آیه برای چیست معاویه؟

معاویه گفت : این قصه قصه ی علم علی بن ابیطالب است که خدا همه ی علم جاری رو در سیره ی او تعریف میکند،
ولی لازم است حتما این را بخوانی؟

🌺ابن عباس گفت : "قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا و َأَبْنَاءَکُمْ و َنِسَاءَنَا و َنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ" بگو به من که این آیه برای کیست؟

معاویه گفت : این هم ماجرای مباهله با اهل نجران است که خدا در این آیه علی بن ابیطالب را نفس پیغمبر میخواند،
 ولی برای مردم حتما باید همین را بخوانی؟

🌺ابن عباس گفت : "ساَلَ سائِلٌ بِعَذابِ واقِع" این آیه برای چیست معاویه؟

معاویه گفت : روز غدیر شخصی نزد رسول خدا آمد و گفت این سخنان از خودت بود یا از خدا؟ پیغمبر فرمود امر رسالت بود ،  شخص رو به پیغمبر کرد و گفت ؛ به خدا بگو بر من عذاب وارد کند که تحمل ولایت علی را ندارم و خداوند جلوی همگان دشمن علی را هلاک کرد، ابن عباس قبول دارم !
 آیا باید فقط همین آیه را بخوانی؟

🌺ابن عباس گفت : "یا اَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیک" این آیه دیگر برای چیست معاویه؟

معاویه گفت : این هم ماجرای ابلاغ ولایت علی بن ابیطالب است قبول دارم!
 ولی این را حتما باید بازگو کنی؟

🌺ابن عباس گفت : "اَلیومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم" معاویه به من بگو این دگر برای کیست؟

معاویه گفت : این آیه هم اکمال دیانت در پرتوی ولایت علی بن ابیطالب است
 ولی آیه ای دیگر بخوان نه این را !

🌺 ابن عباس از جا بلند شد و گفت:

معاویه به من بگو کجای قرآن را بخوانم که فضل علی بن ابیطالب نباشد؟! کجا را بخوانم که از علی بیان نشده باشد؟!

معاویه گفت : اصلا ابن عباس بخوان "اِذا زُلزِلَتِ الارض زلزالها
ابن عباس: این آیه هم فضل علی بن ابیطالب است!

معاویه گفت : علی در این آیه دگر چه می کند ابن عباس؟!

🌺ابن عباس گفت : نشنیدی بعد از رسول خدا یک سال نگذشته بود که زلزله ای بر مدینه آمد که همه ی مردم از شدت وحشت از خانه به در شده بودند و علی در میانشان حاضر شد وخواند این آیه را و پایش را بر زمین کوبید وفرمود:
زمین ! ابوتراب بر تو امر می کند آرام گیر!

 معاویه که از غضب بر خود می پیچید گفت:ابن عباس راحت بگو تا قرآن باشد، علی هم خواهد بود...

📚بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۲۵

  • ع ش

اعتراف

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۴۳ ب.ظ

در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی‌ از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود. در روز موعود، مهمان سیاستمدار تأخیر داشت و بنابراین کشیش تصمیم گرفت کمی‌ برای مستمعین صحبت کند.

پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: ۳۰ سال قبل وارد این شهر شدم. انگار همین دیروز بود.

راستش را بخواهید، اولین کسی‌ که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت. به دزدی‌هایش، باج‌گیری، رشوه‌خواری، هوس‌رانی‌ و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد. آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی‌ با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بوده‌ام و این شهر مردمی نیک دارد.

در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد. در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذرخواهی‌ کرد و سپس گفت: به یاد دارم زمانی که پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی‌ بودم که برای اعتراف مراجعه کردم!

  • ع ش

داد و ستد

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۳۸ ب.ظ

اغلب مردم
فکر می‌کنند زندگی
شبیه به میدان جنگ است

در صورتی که زندگی
بازی داد و ستد است ...

هرچه بکاری.....
همان را درو می‌کنی....

  • ع ش

ثبت جهانی شب چله

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۹ ب.ظ

وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان از ثبت سه اثر در فهرست میراث‌های ناملموس فرهنگی جهان درسازمان آموزشی، علمی و فرهنگ سازمان ملل یا یونسکو به نام کشورش خبر داد.
در خبرنامه تازه این نهاد آمده که ثبت این آثار به درخواست این وزارت صورت گرفته و از سوی یونسکو پذیرفته شده است.
وزارت اطلاعات و فرهنگ گفته که قرار است برای سال ۲۰۲۲ سبک بهزاد هنر مینیاتوری به نام افغانستان به گونه مستقل، صنعت تولید ابریشم به گونه مشترک میان افغانستان، آذربایجان، ایران، ترکیه، ترکمنستان و ازبکستان و شب یلدا/چله به گونه مشترک میان افغانستان و ایران ثبت شوند.این اداره این اقدام یونسکو را دستاورد بزرگ خوانده و به حفاظت و حراست از میراث‌های فرهنگی اطمینان داده است.وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان در حالی از ثبت این میراث‌های فرهنگی خبر داده که پیش از این ثبت میراث‌های فرهنگی اختلافاتی را میان کشورهای منطقه از جمله ایران و افغانستان به دنبال داشته است.
در آخرین مورد از این جدال‌ها، حدود هفت ماه پیش ثبت هنر مینیاتور به عنوان میراث ناملموس کشورهای ایران، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان بدون ذکر نام افغانستان، شکایت رسمی دولت افغانستان را به دنبال داشت.

  • ع ش

نویسنده نامدار افغانستانی

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۴ ب.ظ

محمد سرور رجایی پژوهشگر و نویسنده افغانستانی، سحرگاه امروز پنج شنبه هفتم مرداد بر اثر عوارض ناشی از ابتلا به کرونا درگذشت.

رجایی بیست سال آخر عمر با برکتش را صرف جمع آوری اطلاعات و خاطرات مربوط به شهدای ایرانی جهاد افغانستان و شهدای افغانستانی دفاع مقدس کرد.

«از دشت لیلی تا جزیره مجنون» خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس، «ماموریت خدا» هفت روایت از احمدرضا سعیدی شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان و کتاب «در آغوش قلب ها» اشعار و خاطرات مردم افغانستان از امام خمینی آثار منتشر شده از مرحوم رجایی‌ است.

کتاب خاطرات «شهید دکتر سیدعلی شاه موسوی گردیزی» از فرماندهان جهادی افغانستان که به دست عوامل داعش ترور شد، دیگر محصول تلاش های محمد سرور رجایی‌ است که به زودی منتشر خواهد شد.

انتشار مجله «باغ» ویژه کودکان افغانستانی از دیگر ثمرات عمر مرحوم رجاییست.

مرحوم رجایی از اعضای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و نیز عضو هیأت تحریریه مجله های سوره و راه بود و ده ها مقاله یادداشت و گزارش درباره روابط فرهنگی ایران و افغانستان از او به یادگار مانده است.

او چندین دوره دبیری جشنواره «قند پارسی»، جشنواره خانه ادبیات افغانستان را نیز بر عهده داشت.

مرحوم رجایی از حدود یک هفته قبل به علت ابتلا به کرونا در بیمارستان میلاد تهران بستری بود.

  • ع ش

هر گاه به علی(ع) می رسم قلمم می لرزد...

پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۲ ب.ظ

«.. هرگاه به علی (ع) می‌رسم، قلمم می‌لرزد؛ انسانی که هست از آنگونه که باید باشد و نیست».

دکتر علی شریعتی در سخنانی درباره‌ غدیر، با بیان مطلب بالا آورده است: «.. علی (ع) مرد شمشیر و سخن و سیاست است. احساسی به رقت یک عارف دارد، و اندیشه‌ای به استحکام یک حکیم. در تقوا و عدل چندان شدید است که او را در جمع یاران - حتا در چشم برادرش عقیل - تحمل‌ناپذیر ساخته است. آشنایی دقیقه و شاملش با قرآن، قولی است که جملگی برآنند. شرایط زندگی خصوصی‌اش، زندگی اجتماعی و سیاسی‌اش و پیوندش با پیغمبر (ص)، و به‌ویژه سرشت روح و عمیقی که در زیر احکام و عقاید و شعایر یک دین نهفته است و غالبا از چشم‌های ظاهربین پنهان می‌ماند، از نزدیک آشنا کرده و احساسش و بینشش با آن عجین شده است. وی یک وجدان اسلامی دارد، و این جز اعتقاد به اسلام است.

در طول ۲۳ سالی که محمد (ص) نهضت خود را در صحنه روح و جامعه آغاز کرده، علی (ع) همواره درخشیده، همواره در آغوش خطر‌ها زیسته است و یک بار نلغزیده است. یک‌بار کمترین ضعفی از خود نشان نداده است.

آنچه در علی (ع) سخت ارجمند است، روح چندبعدی اوست. روحی که در همه ابعاد گوناگون و حتی ناهمانند قهرمان است. قهرمان اندیشیدن و جنگیدن و عشق ورزیدن، مرد محراب و مردم. مرد تنهایی و سیاست، دشمن خطرناک همه پستی‌هایی که انسانیت همواره از آن رنج می‌برد و مجسمه همه آرزو‌هایی که انسانیت همواره در دل می‌پرورد....

علی (ع)، چه کسی می‌تواند سیمای او را نقاشی کند؟! روح شگفتی با چند بعد، مردی که در همه چهره‌هایشان به عظمت خدایان اساطیر است. انسانی که در همه استعداد‌های متفاوت و متناقض روح و زندگی قهرمان است. قهرمان شمشیر و سخن، خردمندی و عشق، جانبازی و صبر، ایمان و منطق، حقیقت و سیاست، هوشیاری و تقوی، خشونت و مهر، انتقام و گذشت، غرور و تواضع، انزوا و اجتماع، سادگی و عظمت. انسانی که هست از آن گونه که باید باشد، و نیست. در معرکه‌های خونین نبرد، شمشیر پرآوازه‌اش صفوف دشمن را می‌شکافد و به بازی می‌گیرد.

سیاه خصم همچون کشتزار گندم‌های رسیده در دم تیغ دو دمش بر روی هم می‌خوابد و در دل شب‌های ساکت مدینه همچون یک روح تنها و دردمند که از خفقان زیستن بی‌طاقت شده است و از بودن به ستوه آمده، بستر آرامش را رها می‌کند و در پناه شب - که با علی سخت آشنا و مانوس و محرم است - از سایه روشن‌های آشنای نخلستان‌های ساکت حومه شهر، خاموش می‌گذرد و سر در حلقوم چاه می‌برد، و غریبانه می‌نالد.

زندانی بزرگ خاک، عظمتی که در زیستن نمی‌گنجد. روح آزادی که سقف سنگین و کوتاه آسمان برسینه‌اش افتاده است و دم زدن را بر او دشوار کرده است. او که از شمشیرش مرگ می‌بارد و از زبانش شعر، هم زیبایی دانش را می‌شناسد و هم زیبایی خداوند. هم پروازه‌های اندیشیدن را و هم تپش‌های دوست داشتن را. خون‌ریز خشمگین صحنه پیکار، سوخته خاموش خلوت محراب.

او: ویرژیل” دانته“ است، و رستم ”فردوسی“ است و شمس مولای روم و... چه می‌گویم؟! مگر با کلمات می‌توان از علی (ع) سخن گفت؟! باید به سکوت گوش فراداد، تا از او چه‌ها می‌گوید؟! چه او با علی (ع) آشناتر است...! علی (ع) خود محمد (ص) دیگری است، و شگفت‌تر آن که: در سیمای علی (ع)، محمد (ص) را نمایان‌تر می‌توان دید».

  • ع ش

زندگی کلمی

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۳۱ ب.ظ

 زندگی کَلَمی

شخصی گرسنه بود برایش کلم آوردند اولین بار بود که کلم می‌دید. با خود گفت: حتما میوه‌ای درون این برگها است ‌اولین برگش‌ را کند تا به میوه برسد اما زیرش به برگ دیگری رسید. و زیر آن برگ یک برگ دیگر و... با خودش گفت: حتما میوه‌ی ارزشمندی است که اینگونه در لفافه‌اش نهادند. گرسنگی‌اش بیشتر شد و با ولع بیشتر برگها را می‌کند و دور می‌ریخت. وقتی برگها تمام شدند متوجه شد میوه‌ای در کار نبود! آن زمان بود که دانست کلم مجموعه‌ی همین برگهاست.

ما روزهای زندگی را تند تند ورق می‌زنیم و فکر می‌کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده که باید هرچه زودتر به آن برسیم درحالی که همین روزها آن چیزی است که باید دریابیم و درکش کنیم! زندگی، همین روزهایی است که منتظر گذشتنش هستیم بنابراین قدر فرصت‌ها را ثانیه به ثانیه و ذره به ذره بدانیم.

  • ع ش

عبادت

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۳۰ ب.ظ

امام صادق علیه السلام:
دوست داشتن على(ع) عبادت است.
حُبُّ عَلِیٍّ عِبادَةٌ

تاریخ بغداد ج 12 ص 351

  • ع ش

جویندگان کشف و کرامت

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۴۹ ب.ظ

مرحوم سید هاشم حداد به شاگردان خود توصیه می نمودند : دنبال کشف و کرامات نروید! این طلب ها سالک را از خدا دور می کند، گرچه مطلوبش حاصل شود. کرامت و کشفی که خدا پیش آورد، ممدوح است، نه آنرا که بنده دنبال کند.

  • ع ش

کفش جفت کردن

چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۴۹ ب.ظ

میرزا حسینقلی همدانی عارف بزرگ به عنوان آخرین توصیه به یکی از شاگردهاش  میگه :هر وقت تونستی کفش کسانی رو که باهاشون مشکل داری، جفت کنی، اون وقت آدم شدی.

  • ع ش