پادشاهی...
چهارشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۴ ق.ظ
پادشاهی به کشتن اسیری اشارت کرد. بیچاره در آن حالت نومیدی ملک را دشنام داد. که
هر که دست از جان بشوید آنچه در دل دارد بگوید. ملک پرسید: چه میگوید. یکی از
وزرای نیکمحضر گفت ای خداوند همی گوید: الکاظمین الغیظ و العافین عنِ الناس. ملک
را رحمت آمد و از خون او درگذشت.
وزیر دیگر که ضد او بود گفت: این ملک را دشنام
داد و ناسزا گفت. ملک را روی از این سخن درهم آمد و گفت: آن دروغ وی پسندیدهتر آمد
مرا زین راست که تو گفتی که روی آن در مصلحتی بود و بنای این بر خبثی
- ۹۵/۰۵/۰۶