داستانی از حاتم طائی
حادثهٔ مشهوری است که گویند خبر کرم و سخاوت حاتم طایی بگوش یکی از قیصرهای روم رسید، از آن خبر بسیار تعجب نمود، همچنین وی دریافت که حاتم دارای اسب مادهای است، و این اسب از سلالهٔ اسبهای اصیل عربی است. یکی از منشیان (حاجب) قیصر نزد حاتم فرستادند که اسب برای قیصر آورند، وقتی حاجب به دیار حاتم رسید و وارد خانهٔ حاتم شد، حاتم از وی با کمال احترام استقبال نمود، حاتم نمیدانست که وی حاجب قیصر است، هنگام ورود مهمان تمام گوسفندها و شترها در چراگاه بودند و فقط اسب در طویله بود؛ لذا حاتم مجبور شد برای اکرام مهمان خود اسب را قربانی نموده و دستور تهیه غذا از آن گوشت را صادر کرد و خود نزد مهمان آمد، در آنجا مهمان خود را معرفی نمود که وی قاصد قیصر است و برای أخذ اسب جهت قیصر به اینجا آمدهاست. در اینجا حاتم ناراحت شد و گفت: «چرا از اول این خبر به من نرساندی، من اسب را قربانی برای اطعام و اکرام شما نمودم.» حاجب با تعجب گفت: «آنچه در اینجا دیدم خیلی بیشتر از آن بود که شنیده بودم.»
- ۹۶/۰۴/۲۹