چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

حاج آقا رحیم ارباب و فقیرنوازی

يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۴۴ ب.ظ

یکی از نماز گزاران مسجدشان مبلغی را در دستمال، خدمت حاج آقا رحیم آورد، ایشان فرمودند: این چیست؟ گفت: خمس مالم؛ یا مقداری از فلان قسمت خمسم است.
 فرمودند: بسیار خوب، ببر و در منطقه خودتان به فقرا بده. (ببینید، این گام اوّل؛ بردار، بده به فقراء) گفت: آقا! فقیر نمی‌شناسم، فرمود: مؤمن! مشکل دو تا شد. چطور فقیر نمی‌شناسی؟
گفت: چشم، حالا نماز عصر را بخوانم، بعد می‌برم. گفت: نماز عصر [هنوز] وقت دارد، این را ببر!
خیلی حرف است، خیلی اخلاص می‌خواهد، خیلی دقّت می‌خواهد، باید زودتر رد می‌کردی، چرا تأخیر انداخته‌ای؟
این حرف را یک نفر مثل حاج آقا رحیم می‌تواند بگوید که نماز عصر وقت دارد، این‌ها را ببر به اهلش بده! اگر اینطور عمل می شد اینقدر بین فقیر و غنی، فاصله ایجاد نمی‌شد.‌

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی