چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

یک رؤیای صادقه

دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۴۰۰، ۰۷:۰۱ ب.ظ

مادرم حاجیه کیهان خانم ابراهیمی حفظه الله تعریف می کرد که در ابتدای ازدواج و بچه دار شدن مشکلات مالی و غیر مالی فراوانی در دیار غربت داشتیم و همین سبب توسل بیشترمان به اهل بیت پیامبر علیهم السلام شده بود.

یک شب در عالم رؤیا حضرت رضا(ع) را دیدم.آقا نزدیک آمد و فرمود:چه شده که زیاد به ما متوسل می شوید؟

(ضمن اشاره به موی بلند فرزندم که نذر حرم رضوی بود)عرض کردم:موی سر این بچه بلند شده و مجال تشرف به مشهد را نداریم.

حضرت تأملی کرد و سپس فرمود:امیدوارم به حق جدم هفت مرتبه به زیارتم بیایید...

با لطف خدا و دعای حضرت خیلی زود به مشهد رفتیم و نذرمان را ادا کردیم.

سالهای بعد هم تشرفات متعددی نصیبمان شد.

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی