چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

می رسانمت!

دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۷:۲۷ ب.ظ

شبی که بارون شدیدی می بارید..

پرویز شاپور  از احمد شاملو  پرسید : چرا این قدر عجله داری؟!
شاملو گفت : می ترسم به آخرین اتوبوس نرسم.
شاپور گفت : من می رسونمت .
شاملو پرسید : مگه ماشین داری؟
شاپور گفت. : نه، اما چتر دارم!

  • ع ش

نظرات (۱)

  • پادکست طلوع بینهایت
  • پادکست طلوع بی‌نهایت را می‌توانید از طریق پلتفرم زیر گوش کنید
    👇


    https://enama.ir/Tolouebinahayat

    جهت کمک مالی به پادکست ما به لینک زیر مراجعه کنید 
    https://www.payping.ir/d/SeUA

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی