راه صلح
سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۳۱ ب.ظ
عارفی می گوید:که روزی دزدان قافله ما را غارت کردند، پس نشستند ومشغول طعام خوردن شدند.
یکی از ان ها را دیدم که چیزی نمی خورد به اوگفتم که چرا با آنه در غذا خوردن شریک نمی شوی؟ گفت :من امروز روزه ام،
گفتم : دزدی وروزه گرفتن عجب است.
گفت : ای مرد! این راه، راه صلح است که با خدای خود واگذاشته ام، شاید روزی سبب شود وبا او آشنا شدم.
آن عارف می گوید که سال دیگر او را در مسجد الحرام دیدم که طواف می کند وآثار توبه از وی مشاهده کردم ؛رو به من کرد و گفت:
دیدی که آن روزه چگونه مرا با خدا آشنا کرد.
- ۰۰/۰۵/۱۹