چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

بیرق ایران

دوشنبه, ۲۵ دی ۱۴۰۲، ۱۰:۲۳ ب.ظ

سفیر انگلیس در ایران می‌گفت: روزی سواره در خیابان تهران می‌گذشتم. دیدم امیر [کبیر] با کوکبه جلالش می‌گذرد. پیاده شدم. امیر ملتفت شد. ایستاد تا به او رسیدم. با یکدیگر به بازدید ساختمان قراول‌خانه‌ها رفتیم. 

دیدم بالای هر قراول‌خانه بیرقی از شیر و خورشید است‌.
پرسیدم: مگر اینجا تهران و مرکز ایران نیست؟
گفت: چرا.
گفتم: برای نشان دولت یک بیرق کافی است. این همه بیرق برای چیست؟!
گفت: آن قدر بیرق از ایران بلند کنم که بیرق شما در آن میان گم شود!
دیدم عجب کله‌ی غیور بلندهمتی دارد و دانستم با او نمی‌توان وارد معامله شد! 

مأخذ
امیرکبیر و ناصرالدین‌شاه ص 543 و 544. به کوشش سیدعلی آل داود. انتشارات دکتر محمود افشار. تهران 1398

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی