چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۹۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

گذر زمان(داستانک چینی)

يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۵ ب.ظ

جنگ بر علیه مسائل خاصی که با گذر زمان حل می‌شود، فقط نیروی شما را به هدر می‌دهد. یک داستان چینی بسیار کوتاه، این موضوع را به تصویر می‌کشد:
ناگهان در میان دشتی، باران گرفت. مردم به دنبال سرپناه می‌دویدند، به جز مردی که همان طور آرام به راه‌خود ادامه می‌داد.
کسی پرسید: `چرا نمی‌دوی؟`
مرد پاسخ داد: `چون جلو من هم باران می‌بارد!`
 

منبع:دانشنامه رشد

  • ع ش

پلی که قسمتی از آن زیر آب می رود

يكشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۸ ق.ظ

این پل منحصر بفرد، پایتخت دانمارک، کپنهاگ را به مالمو (سومین شهر مهم سوئد)، متصل می کند.

اورسوند که توسط معمار دانمارکی «George K.S. Rotne» طراحی شده در سال 2000 افتتاح شد. طول این پل 12 کیلومتر است که 8 کیلومتر آن تا وسط دریا و یک جزیره مصنوعی، پل است و سپس به یک تونل زیر آب تبدیل می شود. این مکان از نظر معماری و بیولوژیکی جالب است.

 انجمن گیاه شناسی لوند، بیش از 500 گرنه گیاه مختلف را در این جزیره شناسایی کرده اند. بیشتر تونل بتنی روی زمین ساخته و به محل یدک کشی شد. تصاویری از این پل زیبا را مشاهده می کنید.


  • ع ش
 ملوک‌السادات حسینی بهشتی اظهارات بحث برانگیز صادق خرازی در مورد شهید بهشتی را تکذیب کرد.

به گزارش انتخاب، وی گفت: در طول اقامت پدرم در اروپا در کلیه جلسات ایشان همراه مادرم شرکت می کردم و حتی یک مورد هم دست دادن با زن نامحرم را از ایشان مشاهده نکردم.

بهشتی افزود: دوستان برای توجیه کارهای خودشان شهید بهشتی را سپر قرار ندهند.

خرازی اخیرا طی گفتگویی با رضا رشیدپور گفته بود: مرحوم بهشتی و امام موسی صدر، کسانی بودند که اگر خانم اهل کتابی دست دراز میکرد انجا تسامح در ادله سنن میکردند و دست می دادند.

ملوک‌السادات حسینی بهشتی، فرزند ارشد شهید دکتر بهشتی دارای دکتری زبان‌شناسی بوده و عضو هیئت علمی - پژوهشکده علوم اطلاعات تهران است.
  • ع ش

دو داستان زیبا

شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۵ ب.ظ

در داستانی دیگر آمده است: اویس کار می‌کرد و از اجرت آن مخارج مادر خود را می‌داد یک روز از مادر اجازه خواست که برای دیدن و ملاقات با رسول‌الله به مدینه برود مادرش گفت: اجازه می‌دهد به شرط آنکه بیش از نصف روز در مدینه توقف نکنی. اوسیس حرکت کرد وقتی به خانه پیامبر رسید اتفاقاً آن گرامی تشریف نداشتند ناچار اویس بعد از یکی دو ساعت توقف پیامبر را ندیده مراجعت کرد. رسول‌الله‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به خانه آمدند پرسیدند: این نور کیست که در این خانه تابیده؟ گفتند: شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و بازگشت. فرمود: آری اویس در خانه‌ی ما این نور را به هدیه گذاشت و رفت .

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله درباره‌اش فرمود:
«یفوح روائح الجنه من رقبل القرآن و اشوقاه الیک یا اویس القرآن. »
نسیم بهشت از جانب یمن و قرن می‌وزد چه بسیار مشتاقم به دیدارت ای اویس قرنی.

***

روزی امام علی علیه‌السلام با امام حسین علیه‌السلام به طواف خانه‌ی خدا رفته بودند صدای ناله‌ای را شنیدند که فردی در درگاه خدا از گناهان گذشته‌ی خود در حال توبه کردن بود. علی علیه‌السلام جوانی زیبا و خوش اندام با لباسهای گرانبها را مشاهده کرد.
از او پرسید ناله و سوز و گدازت برای چیست؟ گفت: نافرمانی و نفرین پدرم اساس زندگیم را از هم گسست و سلامتی را از من ربود. مرد گفت: پدر پیرم خیلی مهربان بود ولی من به کارهای زشت و بیهوده می‌گذشت و هر چه او مرا نصیحت می‌نمود نمی‌پذیرفتم و گاهی او را آزار و اذیت می‌کردم و دشنام می‌دادم.

روزی من به سراغ صندوق رفتم تا پولی که پدرم دارد بردارم، او جلوگیری کرد، من دستش را فشردم و او را بر زمین انداختم، خواست از جا برخیزد ولی از شدت کوفتگی و درد یا رای حرکت نداشت. او گفت: من به خانه‌ی خدا می‌روم و تو را نفرین می‌کنم.
پدرم چند روز روزه گرفت و نمازها خواند پس از آن به خانه‌ی خدا سفر کرد، من مشاهده کردم پدرم پرده‌ی کعبه را گرفته است و با آهی سوزان مرا نفرین کرد. به خدا قسم هنوز نفرینش تمام نشده بود که بیچاره شدم و تندرستی از من سلب شد. در این موقع پیراهن خود را بالا زد دیدم یک طرف بدنش خشک شده و حسی و حرکتی ندارد.

بعد از این پیشامد پشیمان شدم و نزد او رفته و عذرخواهی کردم. اما او نپذیرفت. سه سال از او پوزش می‌طلبیدم اما او رد می‌کرد. سال سوم ایام حج که فرا رسید. گفتم پدر جان برو همانجایی که مرا نفرین کردی دعا کن. شاید خدا بر برکت دعای تو سلامتی را بر من بازگرداند. قبول کرد وقتی بر وادی اراک رسیدیم شب تاریکی بود ناگاه مرغی از کنار جاده پرواز کرد و بر اثر بال و تیرزدن او شتر پدرم رمید. و او بر زمین افتاد پدرم میان دو سنگ قرار گرفت و فوت کرد او را همانجا دفن کردم و من هنوز گرفتار نفرین اویم.

امیرالمؤمنین دعایی از پیامبر به من تعلیم داد که بیچارگی، اندوه، در دو مرض فقر و تنگدستی از او برطرف می‌گردد و گناهانش آمرزیده می‌شود. این دعا همان دعای مشمول معروف است که محدت قمی در مفاتیح الجنان آورده است. 

  • ع ش

شهیدی که کارش به جهنم کشید...

جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۱۳ ب.ظ

از پیامبراکرم صلی ‌الله‌علیه‌و‌آله نقل شد که حضرت موسی‌بن‌عمران به پروردگار عرض کرد که آن دوست من که شهید شد حالش چگونه است؟ خطاب رسید او در جهنم است. عرض کرد پروردگارا مگر شهید را وعده بهشت نداده‌ای؟ فرمود: چرا ولی او اصرار داشت به آزردن پدر و مادر و من عمل کسی را که بر پدر و مادر ستم روا دارد قبول نمی‌کنم. 

  • ع ش

هواپیمای787

جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۹ ب.ظ


  • ع ش

زیارت

جمعه, ۱۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۸ ب.ظ

طواف پیکر مطهر سردار همدانی در حرم حضرت زینب کبری(س)

  • ع ش

اقدامی انسانی در منا

پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۰۰ ب.ظ

قدام انسان دوستانه زائر ایرانی منا

حاج عباس اسیری و همسرش در اقدامی انسان دوستانه کودک سه ساله آفریقایی که پدر و مادر خود را در حج امسال از دست داده بود را به فرزندخواندگی پذیرفتند.به گزارش شفا آنلاین، حاج عباس اسیری و همسرش در اقدامی انسان دوستانه کودک سه ساله آفریقایی که پدر و مادر خود را در حج امسال از دست داده بود را به فرزندخواندگی پذیرفتند.


  • ع ش

تانک پرنده!

پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۰ ب.ظ

بالگرد سنگین وزن روس ها

  • ع ش

آیت الله العظمی خویی(ره)

پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۲ ق.ظ

آن مرد بزرگ از دوران جوانی به تدریس و بحث وگفتگوهای علمی علاقه فـراوانـی داشت با اینکه بار مرجعیت در سنین اخیر بر دوش او سنگینی می کرد، ولی از تدریس و تـحـقـیـق و نـگـارش دست برنداشت حتی درسفرهای خود به مشاهد مشرفه، کار علمی را ترک نمی کرد و کارهای موقتی که یک محقق می تواند در سفر انجام دهد، جز برنامه خود قرار می داد و چـه بـسا در مجلسی که گروهی به دیدن او می آمدند، او از کار مقابله و غیره استفاده می کرد در عـلاقـه او بـه بـحـث و گـفـتـگـو هـمـیـن بـس کـه چـه بسا ساعاتی با طرف مقابل به بحث و گفتگومی پرداخت و احساس خستگی نمی کرد.

  • ع ش