اثر انگشت

دقت اثر انگشت به حدی بالا است که از هر 64 میلیارد نفر 2 نفر اثر انگشت یکسان دارند.

ینی اگر 57 میلیارد نفر دیگر را به زمین اضافه کنیم تنها دو نفر اثر انگشت مشابه دارند

از کوزه ...

آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست
وان کس که مرا گفت نکو، خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست ...

شیخ بهایی

استاد تقی ابراهیمی (خیاط باخدای کنگاور)

استاد تقی ابراهیمی(پدر بزرگ مادری ام) خیاط بود و در راسته بازار کنگاور مغازه کوچکی داشت که در آن دوخت و دوز  البسه مردم به ویژه آبادی نشینان اطراف کنگاور را انجام می داد.

از ویژگی های مغازه کوچک نداشتن دم قیچی بود علتش هم این بود که باقی مانده پارچه مشتریانش را به وسایلی مانند کیسه،سفره کوچک و ...تبدیل می کرد و همراه سفارش اصلی تحویلشان می داد.

بارها می شد که مشتریان می گفتند ارزش این کیسه یا سفره و...از سفارش اصلی مان بیشتر است.

(افسوس که عکسی از او را ندارم.)

 

بیگم سلطان خانم جمالی(بی بی)

مادر بزرگ مادری ام "بیگم سلطان خانم " بود که به او "بی بی" می گفتیم.

در ایام دائر بودن گرمابه های عمومی روزی که به حمام می رفت بخشی از وقتشش صرف شستن نوزادانی می شد که مادرانشان ترس لیز خوردنشان در موقع استحمام را داشتند.

اهل نماز شب بود...

ماه سلطان خانم براتی(ننه ماهی)

مادر بزرگ پدری ام ماه سلطان خانم بود که به او "نه نه ماهی" می گفتیم و صفای خانه کاه گلیش -در محله عمارت کنگاور- را می شد از گل های متعددی که در قوطی های خالی جای رنگ کاشته بود تشخیص داد.

سفر به کربلا قسمتش نشد اما بادبزنی را که از کربلا برایش آورده بودند آن چنان تزیین کرده بود که می شد اشتیاق و دلتنگیش را در آن به تماشا نشست.

مشهدی مراد علی شهرامی(ره)

مشهدی مرادعلی(پدر بزرگم) از خوبان زمان خود بود که در کبر سن نیز با کارگری امرار معاش می کرد. عزت نفسش چنان بود که از طلب دستمزدش(که به روزهای بعد موکول شده بود) اکراه داشت.

شیفته عترت پیامبر(س) و مشتری پر و پا قرص مجالس روضه سید و سالار شهیدان علیه السلام بود ضمن آن که اهمیت زیادی به حلال بودن رزق می داد.

 

تحول

اهل دلی می گفت:
 
تاریخ تولدت مهم نیست
تاریخ تحولت مهمه...

سجده شکر ناصرالدین شاه قاجار

عبدالله مستوفی از قول یکی از پیشخدمت‌های ناصرالدین شاه  می‌گوید:

در آن روز می‌خواست الماس دریای نور را جلوی کلاه خود نصب کند که ناگاه از دستش رها شد و روی کاشی افتاد. شاه با اضطراب عجیبی خم شده آن را برداشت و با دقت نظر در آن نظر افکند همین که از سلامت ماندن آن مطمئن شد به سجده افتاد، وقتی سر بلند کرد به چند نفری که حاضر بودیم گفت:

" شکر من برای جنبه مالی این جواهر نبود، بلکه برای این بود که اگر این قطعه نفیس عیبی پیدا می‌کرد در تاریخ می‌نوشتند نادرشاه این جواهر را از هندوستان آورد و ناصرالدین شاه آن را شکست!

 این الماس استثنایی و صورتی رنگ با وزن حدود 182 قیراط در موزه_جواهرات ملی ایران در خیابان فردوسی تهران نگهداری می شود.

اما به مرغ!

شخصی تیری به مرغی انداخت خطا رفت،رفیقش گفت احسنت !

تیر انداز بر آشفت که مرا ریشخند می کنی؟

گفت : نی؛می گویم احسنت اما به مرغ!

« عبید زاکانی »

اگر بیگانگان فضایی...

می گویند که اگر بیگانگان فضایی، 60 میلیون سال نوری از ما دور باشند و بتوانند همین حالا در سیاره شان زمین را با تلسکوپ های قوی رصد کنند؛ خواهند توانست زندگی دایناسور ها را بر زمین نظاره کنند!