سخنی نغز از مرجع فقید شیعه
🔸چیزی که باعث شرمندگــی
و خجالتزدگیِ ما میشود،
این است که امامزمانعج
همه چیز را میداند و
همه چـیز را میشنود..!
💠آیـت الله بهجـت (قدس سره)
- ۰ نظر
- ۲۹ بهمن ۰۳ ، ۰۰:۱۴
🔸چیزی که باعث شرمندگــی
و خجالتزدگیِ ما میشود،
این است که امامزمانعج
همه چیز را میداند و
همه چـیز را میشنود..!
💠آیـت الله بهجـت (قدس سره)
فقیهی کامل زنی داشت به غایت دانا، روزی آن فقیه زن خود را دید که به نردبام بالا میرفت، چون به نیمه رسید، فقیه گفت: اگر بالا روی به طلاقی و اگر فرود آیی به طلاقی و اگر بر جای خود مکث کنی به طلاقی!
زن فیالفور از نردبام خود را به زیر انداخت!
فقیه او را آفرین کرد و گفت: اگر من نمانم، تو توانی که مسایل شرعی را جواب نویسی!
علامه طباطبایی :من در نوجوانی خیلی به منزل آقا سید احمد قاضی (برادر آقا سید علی قاضی) رفت و آمد میکردم و بیشتر روزها نیز در خانه ایشان مانده و از مهمانان و مراجعین پذیرایی میکردم. روزی خدمت ایشان بودم که همسرشان پشت در آمد و از سید برای خرید نان پول خواست. ایشان فرمودند : پولی ندارم. همسرشان از شنیدن این سخن ناراحت شد و با لحن قهرآمیزی گفت : این هم شد زندگی!؟
حال استاد از این سخن دگرگون شد و چیزی نگذشت که در حیاط خانه گردبادی وزیدن گرفت و برگهای موجود در باغچه را در گوشه ای جمع کرد و سپس فروکش نمود.
در این موقع آقا به من فرمود: به حیاط برو، زیر برگهای جمع شده یک اسکناس دو تومانی است آن را بردار و بیا به خانم من بده. من رفتم و از زیر برگهای جمع شده یک دو تومانی برداشتم و همان گونه که فرموده بود آن را به همسرشان دادم و از این اتفاق در کمال تعجب و تحیر بودم ،در همان حال آیه 21 سوره حجر در ذهنم تداعی پیدا کرد:"چیزی نیست مگر آن که گنجینهها و معادنش نزد ماست و فرو نمیفرستیمش مگر به اندازه معلوم..."