استاد فرشچیان
گوشی تلفنش که زنگ خورد،با عجله بلند شد تا آن را بردارد اما یک دفعه پایش به کتابهایی که دور و برش چیده شده بودند خورد و نقش زمین شد!
به جای کشیدن آه و ناله یا سرزنش خود، بی درنگ سرش را روی سجاده گذاشت و خدا را به خاطر داشتن آن همه کتاب خواندنی شکر کرد...
سخن از استاد محمود فرشچیان است که حدود یکصد سال پیش در شهر اصفهان به دنیا آمد،هم او که از بچگی استعدادش در کشیدن نقاشی همه را مات و مبهوت می کرد حتی استاد چیره دستی مثل میرزا آقا نقاش که پدرش او را برای آموزش به وی سپرده بود.
میرزا اولش فکر می کرد محمود این همه نقش های دقیق و زیبا را از روی دست یا طرح دیگران می کشد اما خیلی زود فهمید این استعدادی فوق العاده است که خدا به محصل کم سن و سالش بخشیده است!
محمود زیر نظر او و استادان مطرح دیگری در داخل و خارج کشور بر دانایی و تواناییش افزود و استادی سرشناس و کم نظیر در هنر نگارگری و مینیاتور شد که تابلوهای یتیم نوازی علی(ع)، عصر عاشورا و ضامن آهو(ع) و نیز طرح ضریح مطهر امام حسین(ع)،امام رضا(ع) و حضرت عبدالعظیم (ع) نمونه هایی افسانه ای از سرپنجه طلایی او به شمار می آیند.
***
قدر شناسی
تلفن همراهش زنگ می خورد.با آن که شماره آشنا نیست جواب می دهد.مرد سالمندی است که بعد از سلام و احوال پرسی می گوید:
_آقای برقعی شاعر؟
_بله،شما؟
_ فرشچیان هستم!
_استاد محمود فرشچیان!؟
_بله،دیدم اسمم را در یکی از شعرهای مذهبی تان آورده اید خواستم تشکر کنم و هدیه ای از آثارم را تقدیمتان کنم!
_چه سعادتی،باورم نمی شود،شماره حقیر را از کجا پیدا کرده اید...
- ۰۴/۰۵/۲۵
سلام علیکم
از جنابعالی درخواست می کنم جهت انتشار یادداشتها، از شبکه اجتماعی ویترین نیز استفاده کنید.
خوشحال میشوم نظر یا پیشنهادتان را نیز راجع به ویترین دریافت کنم
دریافت از بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
با سپاس