چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

بانوی کامل

جمعه, ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، ۱۲:۲۹ ق.ظ

فقیهی کامل زنی داشت به غایت دانا، روزی آن فقیه زن خود را دید که به نردبام بالا می‌رفت، چون به نیمه رسید، فقیه گفت: اگر بالا روی به طلاقی و اگر فرود آیی به طلاقی و اگر بر جای خود مکث کنی به طلاقی!
زن فی‌الفور از نردبام خود را به زیر انداخت!
فقیه او  را آفرین کرد و گفت: اگر من نمانم، تو توانی که مسایل شرعی را جواب نویسی!

  • ع ش

گردباد عجیب

دوشنبه, ۸ بهمن ۱۴۰۳، ۰۲:۲۸ ب.ظ

علامه طباطبایی :من در نوجوانی خیلی به منزل آقا سید احمد قاضی (برادر آقا سید علی قاضی) رفت و آمد می‌کردم و بیشتر روزها نیز در خانه ایشان مانده و از مهمانان و مراجعین پذیرایی می‌کردم. روزی خدمت ایشان بودم که همسرشان پشت در آمد و از سید برای خرید نان پول خواست. ایشان فرمودند : پولی ندارم. همسرشان از شنیدن این سخن ناراحت شد و با لحن قهرآمیزی گفت : این هم شد زندگی!؟ 
حال استاد از این سخن دگرگون شد و چیزی نگذشت که در حیاط خانه گردبادی وزیدن گرفت و برگهای موجود در باغچه را در گوشه ای جمع کرد و سپس فروکش نمود.
در این موقع آقا به من فرمود: به حیاط برو، زیر برگهای جمع شده یک اسکناس دو تومانی است آن را بردار و بیا به خانم من بده. من رفتم و از زیر برگهای جمع شده یک دو تومانی برداشتم و همان گونه که فرموده بود آن را به همسرشان دادم و از این اتفاق در کمال تعجب و تحیر بودم ،در همان حال آیه 21 سوره حجر در ذهنم تداعی پیدا کرد:"چیزی نیست مگر آن که گنجینه‌ها و معادنش نزد ماست و فرو نمی‌فرستیمش مگر به اندازه معلوم..."

  • ع ش

راه تربیت خود

دوشنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۳، ۰۲:۵۰ ب.ظ

امام علی علیه السلام:

برای تربیت کردن خود همین بس که از آن چه در دیگران نمی پسندی دوری کن.

ولادت با سعادت امیرالمؤمنین علی علیه السلام مبارک باد

  • ع ش

آیا رضایت و نارضایتی مرده ها...

دوشنبه, ۲۴ دی ۱۴۰۳، ۰۲:۲۶ ب.ظ

آیا  رضایت و نارضایتی مرده ها بر زندگی ما اثر دارد؟
آیا مرده ها برای بازماندگانشان دعا یا نفرین می کنند؟

پیر ربانی آیت الله سیّد جواد حیدری(رحمة الله علیه ):
این روزها در اغلب خانه ها خستگی از تن اهل خانه بیرون نمی رود و همه عصبی هستند و این بدان روست که مرده ها شما را نفرین می کنند!

اگر مرده ای از وارث خود راضی باشد، دعاهای مرده در حق آنها زود مستجاب می شود.

  • ع ش

خانه پدری

جمعه, ۷ دی ۱۴۰۳، ۱۰:۱۶ ب.ظ


بعد از خانه خدا،تنها خانه ای است که:
روزی ده ها بار می توانی بروی بدون دعوت
و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و خوشحال تر می شود.
خانه ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد
خانه ای که حتی خودت می توانی کلید بیندازی و وارد شوی
خانه ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته تا تورا ببینند
خانه ای که یاد آور آرامش کودکانه توست
خانه ای که حضورت و نگاهت به پدر و مادر عبادت محسوب می شود و گفتگویت با آنها ذکر الهی است
خانه ای که اگر نروی دل صاحبخانه میگیرد و غمگین می شود.
خانه ای که قهر با آن ، قهر با خداست!
خانه ای که دو تا شمع سوخته اند تا روشنی به ما بدهند و تا وقتی سوسو میزنند، شادی و حیات در وجودت جریان دارد.
خانه ای که سفره هایش خالص و بی ریاست
خانه ای که وقتی خوردنی آوردند اگر نخوری ناراحت و دلشکسته می شوند
خانه ای که همه بهترین هایش با خنده و شادمانی تقدیم تو می شود
خانه ای که .........

چقدر خانه والدین به خانه خدا شباهت دارد

"قدر این خانه ها را بدانیم"
"قدر این فرشته های آسمانی را بدانیم"
شاید خیلی زودتر از آن که فکر کنیم
دیر می شود.

  • ع ش

آدم شدن

يكشنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۴۸ ب.ظ

میرزا حسینقلی همدانی عارف بزرگ به عنوان آخرین توصیه به یکی از شاگردهاش  میگه :"هر وقت تونستی کفش کسانی رو که باهاشون مشکل داری جفت کنی اون وقت آدم شدی."

  • ع ش

زنده یاد دهداری

جمعه, ۴ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۵۳ ب.ظ

زنده یاد پرویز دهداری

بیژن شهرامی

همه ما پوریای ولی را دوست داریم که در اوج قدرت، عمداً خودش را زمین انداخت تا رقیبش برنده شود و دل مادرش به دست آید.

این دوست داشتن وقتی بیشتر می شود که بدانیم در زمان ما هم امثال آن پهلوان نامی که الگویشان علی علیه السلام است کم نیستند از جمله زنده یاد پرویز دهداری که سالها پیش در مرودشت شیراز به دنیا آمد.

او در آبادان قد کشید،درس خواند و در باشگاه هایی مانند شاهین و پرسپولیس پا به توپ شد.تلاش و جدیت مثال زدنی اش هم خیلی زود نتیجه داد و سر از تیم ملی فوتبال درآورد مدتی به عنوان بازیکن و  مدتی هم به عنوان مدیر فنی و حتی سرمربی.

او پیش از آن که یک فوتبالیست باشد کوشید انسانی با ایمان و خوش اخلاق باشد تا آنجا که او را "معلم اخلاق" نامیده اند.

دهداری فوتبال را وسیله ای برای رسیدن به ثروت و شهرت قرار نداد و کوشید جوانان با استعداد در زمینه فوتبال را در گوشه و کنار کشور شناسایی و به تیم های برتر معرفی کند.

 

***

مرتضی[1] بهترین بازیکن آن روز میدان بود اما به پیشنهاد پرویزخان[2] از زمین بیرون کشیده شد تا تیم ملی در مقابل تیم نپال ده نفره به کارش ادامه دهد!

با پایان بازی، دهداری مرتضی را به اتاقش صدا زد و گفت:

  • تشکر پسرم،امروز هم خیلی خوب بازی کردی.
  • اگر این طور است پس چرا وسط بازی یک دفعه من را بیرون کشیدید؟
  • یادت هست دریبل های پشت سر همی که روی کاپیتان نپال انجام دادی؟
  • بله،ایرادی داشت!؟
  • اوج هنرنمایی فوتبالی ات بود اما موقع انجامش یک چیز مهم یادت رفت!
  • چه چیزی؟
  • این که تیم حریف ضعیف است و این دریبل کردن ها پی در پی و رد کردن توپ از وسط پای کاپیتانش اصلاً ضرورتی نداشت آن هم جلوی چشم زن و بچه و دوستان و هم وطنانش که در ورزشگاه تماشاگرش بودند.

مرتضی جان! ما قبل از اینکه فوتبالیست باشیم، آدم هستیم.چه کسی به ما حق داده است انسان دیگری را کوچک کنیم، حقیر کنیم، خجالت‌زده کنیم. آن هم در برابر میلیون‌ها جفت چشم؟پس انسانیت چه می‌شود؟ اخلاق چه می‌شود؟ جوانمردی چه می‌شود؟ فتوت چه می‌شود؟

نصیحت های پدرانه مربی با اخلاق فوتبال ایران به دل مرتضی نشست آن طور که سرش را پایین انداخت تا  قطره های اشکش دیده نشوند...

 

[1] - مرتضی کرمانی مقدم،بازیکن سابق تیم ملی فوتبال

[2] - زنده یاد پرویز دهداری،مدیر فنی پیشین تیم ملی فوتبال

  • ع ش

روز حافظ مبارک باد

جمعه, ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۳۷ ب.ظ

سر خدا که عارف سالک به کس نگفت

در حیرتم که باده فروش از کجا شنید...حافظ

روز حافظ مبارک باد

  • ع ش

در این اتوبان سرد...

جمعه, ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۲۴ ب.ظ

کوچه‌های قدیمی را
 باریک می‌ساختند

تا آدما به هم نزدیک‌تر شوند
 حتی در یک گذر 

اما اکنون چقدر آواره‌ایم
در این‌ همه اتوبان سرد...

  • ع ش

مرد بزرگ و کوچک

جمعه, ۲۰ مهر ۱۴۰۳، ۰۵:۰۶ ب.ظ

مرد بزرگ به خودش سخت می گیرد،
و مرد کوچک به دیگران...

 

  • ع ش