وصیت سرلشگر شهید
وصیت
سرلشگر خلبان شهید والامقام
حسین
خلعتبری مکرم :
اگر
ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد ،
آن
را با خونم می شویم .
- ۰ نظر
- ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۲۶
وصیت
سرلشگر خلبان شهید والامقام
حسین
خلعتبری مکرم :
اگر
ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد ،
آن
را با خونم می شویم .
هرگز نمازت را ترک مکن !
میلیون ها نفر زیر خاک ،
بزرگترین آرزویشان بازگشت به دنیاست
تا سجده کنند ... ولو یک سجده .
روزی حواریون حضرت مسیح (ع) به آن حضرت عرض کردند :
ای روح خدا با چه کسانی رفاقت بکنیم ؟
حضرت مسیح (ع) فرمودند با این 3 نفر :
1-کسی که با دیدن او به یاد خدا بیفتید .
2-کسی که وقتی سخن میگوید ، علم شما زیاد می شود .
3-کسی که عمل او شما را نسبت به آخرت ترغیب میکند .
یا صاحب الزمان
برای آمدنت دعاهای بسیاری میکنیم و برای نیامدنت کارهای بیشتر ... !!!
زندگی مثل جلسه امتحان است .
بارها غلط می نویسیم ، پاک میکنیم ،
و دوباره غلط مینویسیم .
غافل از اینکه ناگهان مرگ فریاد میزند :
برگه ها بالا ... !!!
راوی میگوید :
صدای شیون و ناله بلند بود . به سمت صدا حرکت کردیم .
جمعیت دور جنازه ای شیون و زاری میکردند.
امام رضا (علیه السلام) از مرکب پیاده شد .
جنازه را که آماده دفن بود به آغوش کشید.
دست مبارک را روی سینه اش گذاشت و فرمود :
بهشت گوارایت باد ! دیگر ترسی نداشته باش !
گفتم : آقا مگر میشناسیدش ؟
شما که قبل از این طوس نیامده اید ؟ او را از کجا می شناسید ؟!
حضرت فرمودند :
مگر نمیدانید هر صبح و شام اعمال شما را به ما نشان میدهند ؟
همه تان را خوب میشناسیم ، اگر کار خوبی کنید خدا را شکر میکنیم
و اگر بدی در نامه اعمالتان ببینیم از خدا برایتان طلب بخشش میکنیم .
(منبع : بحارالانوار-جلد49-صفحه98)
آیت الله العظمی بهجت (رحمت الله علیه) :
از ما عمل چندانی نخواسته اند !
مهم تر از عمل کردن ، عمل نکردن است !
"" تقوا "" یعنی عمل گناه را مرتکب نشدن !
همه می پرسند چه کار کنیم ؟
من میگویم : بگویید چه کار نکنیم ؟!؟
و پاسخ این است :
""" گــــــــنــــــــاه نــکــنــیــد """
شاه کلید اصلی رابطه با خدا گناه نکردن است .
اون روز تو جبهه آب جیره بندی شده بود ؛
اون هم از تانکری که یک صبح تا بعد از ظهر زیر تیغ آفتاب مونده بود ،
مگه می شد ازش آب خورد ؟؟؟
بعد از تقسیم جیره های آب ؛
به من آب نرسید
یکی از رزمنده ها
لیوانش رو به من داد و گفت :
من زیاد تشنه ام نیست ، نصفش رو خوردم بقیه اش رو هم تو بخور !
راوی میگفت : گرفتمو خوردم !
فردای اون روز بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بوده !!!