چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

موسیقی

شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۳۹ ب.ظ

با یکی از دوستانم سوار تاکسی بودیم راننده یه موسیقی با صدای زن گذاشته بود.

با لحن شوخی - جدی گفتم:

داداش مردونه ش رو نداری؟

راننده یه کم آهنگ ها رو عقب جلو کرد و دید که انگار خبری نیست

به کنایه گفت می خوای اصلا قرآن بذارم؟

گفتم : تو که نمیذاری.

گفت : تو سی دی قرآن بده من میذارم.

دست بر قضا چند روز پیش از اون برای یکی از دوستانم سی دی قرائات استاد شحات انور رو گرفته بودم و مونده بود تو کیفم.

دادمش به راننده.

بنده خدا مونده بود الان سی دی قرآن از کجا آوردیم ما!

خلاصه جاتون خالی تا مقصد قرآن گوش کردیم!

  • ع ش

توحید

شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۱۴ ب.ظ

به دریا بنگرم دریا ته وینم...

  • ع ش

یا علی ع

پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ب.ظ

در اوج همه خواسته هایم فقط این است
گــوینـد کـه این بـرده ی بـازار
عـلـی بـود

ای کـــاش بگــویـنــد مــــرا روز قیـــامت
گر شیعه نبوده است, هوادار
عـلـی بود

  • ع ش

من محمد را دوست دارم.

پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۲۸ ب.ظ

امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمود: او که خاتم پیامبران بود، بخشنده ترین، پرحوصله ترین، راستگوترین، پایبندترین مردم بە عهد و پیمان، نرم خوترین و خوش مصاحبت ترین مردم بود، هر کس بدون سابقه قبلى او را مى دید، هیبتش او را مى گرفت و هر کس با او معاشرت مى نمود و او را مى شناخت دوستدارش مى شد و هر کس مى خواست او را تعریف کند، مى گفت: نظیر او را پیش از او و پس از او ندیده ام.

متن حدیث:

وَ هُوَ خاتَمُ النَّبیّینَ، اَجْوَدُ النّاسِ کَفّا وَ اَرْحَبُ النّاسِ صَدْرا وَ اَصْدَقُ النّاسِ لَهْجَةً وَ اَوْفَى النّاسِ ذِمَّةً وَ اَلْیَنُهُمْ عَریکَةً وَ اَکْرَمُهُمْ عِشْرَةً مَنْ رَآهُ بدیهَةً هابَهُ وَ مَنْ خالَطَهُ مَعْرِفَةً اَحَبَّهُ یَقولُ ناعِتُهُ: لَمْ اَرَ قَبْلَهُ وَ لا بَعْدَهُ مِثْلَهُ؛

«بحارالأنوار،جلد ۱۶،صفحه ۱۹۰»


  • ع ش

انتظار دوست

پنجشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۱۷ ب.ظ
کسی نیامده جز او سر قرار خودش
نشسته غرق تماشای شیعیان خودش
چه انتظار عجیبی است اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرید به انتظار خودش
  • ع ش

سفارش آیت الله بهجت به پلیس

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۷:۰۰ ب.ظ

آیت الله العظمی بهجت به من(سردار مقدم فرمانده پیشین نیروی انتظامی)فرمودند: «مسئولیت شما در نیروی انتظامی، برای شما یک امتیاز نیست؛ یک بار است» یعنی این جمله شروع ایشان بود: «یک بار است. شما در روز قیامت می‌بینید که چند نفر به شما مراجعه می‌کنند که شما آنها را کشته‌اید؛ هر چه شما فکر می‌کنید، می‌بینید شما در عمرتان کسی را نکشتید. بعد گفته می‌شود که شما به عنوان فرمانده یا مسئول، سری را فاش کردید و این زیر‌دستان شما، جان خودشان را از دست دادند یا در حوزه مأموریتی بی توجهی کردید، مأمور شما به خطا موجب قتل اینها یا آسیب اینها شد و در هر صورت، امروز که شما در این مسئولیت هستید، هر چه در هر جای کشور انجام شود، شما هم شریک و مسئولید؛ مأموران شما اگر تعدی‌ در حق مردم کنند، شما هم در آن دنیا شریک هستید و پاسخگو هستید ولی اگر ماموران شما کار خوبی هم کردند و مردم در حق شما دعا کردند، طبیعتا شما در اجر و ثواب آنها هم شریک هستید؛ پس سعی کنید که فرصت را غنیمت بشمرید. برای استراحت و اینها خیلی وقت نگذارید. هر‌چه می‌توانید وقت بگذارید که اگر در آن دنیا از شما سوال کردند، حداقل بتوانید عذر و جوابی داشته باشید.»

بعد هم من از ایشان درخواست کردم که چگونه این کار را انجام دهیم؟ ایشان فرمودند: «هم مجاهدت کنید»، هم دعایی را به عنوان حرز فرمودند که این دعا هنوز هم یادم هست. همان موقع هم آقازاده ایشان آن را نوشت و به من داد: «اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید» یعنی خدایا من را در آن دژ مستحکم خودت قرار بده، آن پناه و زرهی که هر کس را بخواهی، در درون آن قرار می‌دهی. فرمودند: «این را صبح و شب سه بار بخوانید و شرط اجابتش هم این است که گناه نکنید؛ اگر گناه کنید، اینها اثری ندارد و تلاش کنید؛ ان‌شاءالله که خداوند هم قبول می‌کند».

  • ع ش

خاطره ای از مرحوم پناهی

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۵:۴۹ ب.ظ

اکبرعبدی می‌گوید: یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود. از ماشین پیاده شد؛ بدون کاپشن. 

گفتم: حسین این جوری اومدی از خانه بیرون؟ نگفتی سرما می‌خوری؟! 

گفت: کاپشن قشنگی بود نه؟ 

گفتم: آره... 

گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سرراه یکی را دیدم که اون، هم دوستش داشت و هم "احتیاجش داشت...". من فقط دوستش داشتم!!

  • ع ش

یتیم

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۵۴ ب.ظ

انشام دوباره بیست بابای گلم!
موضوع: (کسی که نیست)-بابای گلم-

دیشب زن همسایه به من گفت: یتیم
معنای یتیم چیست بابای گلم!

من منتظرم عزیزم!حتما" برگرد
از این سفر دراز لطفا" برگرد

دعوت شده ای به مدرسه،باباجان!
یک لحظه فقط بیا و فورا" برگرد

  • ع ش

فرهاد میرزا

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۴:۵۰ ب.ظ

فرهاد میرزا دلباخته موسی بن جعفر(ع) بود بطوری که در وصیت نامه خود نوشت: جنازه من را بدون اطلاع قبلی به بغداد ببرید ودر آنجا روی تخته چوبی بگذارید و ۴حمّال اجیر کنید تاجنازه ام را به کاظمین ببرند و در زیرپای زائران باب الحوائج موسی بن جعفر ع دفنم کنند.من راضی به تشییع جنازه نیستم و باید تشییع من مثل امام غریبانه باشد!

وقتی ازدنیا رفت اطرافیان به دستور شاه مطابق وصیتنامه عمل کردند و جنازه اورا مخفیانه و بدون اطلاع به بغداد بردند اما با کمال تعجب دیدند تمام مردم کاظمین به استقبال جنازه فرهاد میرزا آمده اند!! از آنان سؤال کردند که ما به کسی اطلاع نداده بودیم!؟
بزرگ شهر کاظمین جلو آمد و گفت:
من در خواب مولا امام کاظم(ع) را دیدم و فرمود سریع بلند شو و مردم را خبر کن و بگو موسی بن جعفر دستور داده تمام مردم به استقبال جنازه نوکر ما فرهاد میرزا بروند. به وصی فرهاد میرزا بگو موسی بن جعفر میگوید: من راضی نیستم جنازه نوکر ما غریبانه تشییع شود.
  • ع ش

خنده ملک

سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۰۳ ب.ظ

پیغمبر(ص) از جبرئیل پرسید: آیا ملائکه، گریه و خنده هم دارند؟ گفت: آرى از سه کس از روى تعجب مى‏خندند و بر سه کس از ترحم و دلسوزى مى‏گریند.....سوم: از زنى که در زندگى، خود را از بیگانه نپوشیده پس از مرگ او را در قبر نهند و بدنش را بپوشانند که از دیده ‏ها پنهان باشد؛ ملائکه خندند و گویند:

هنگامى که مورد رغبت بود او را نهان نکردید، اینک مستور کنید که

مورد نفرت و انزجار است...

  • ع ش