چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی
آخرین مطالب

خوش تر آن باشد که سر دلبران...

دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۶ ق.ظ

تمبر یادبود ابوعلی سینا در کشور پرتغال

  • ع ش

بادیه

دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۸ ق.ظ

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت

یک موی ندانست، ولی موی شکافت

اندر دل من هزار خورشید بتافت

آخر به «کمال ذره‏ای» راه نیافت

بوعلی سینا

  • ع ش

نقاشی کمتر دیده شده از ابن سینا

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۰۴ ب.ظ


  • ع ش

ابن سینا

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۵۹ ب.ظ

ابن سینا فرمودند:

کفر چو منی گزاف و   آسان    نبود

محکم تر  از  ایمان  من  ایمان  نبود
در دهر یکی چون من و آن هم کافر

پس در همه دهر یک مسلمان  نبود


  • ع ش

داستانک

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ب.ظ

کوتاه ترین داستان ترسناک جهان!

آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!

  • ع ش

آهنگر

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۴ ب.ظ

.آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر اورد و گفت
وقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موصوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که خدایا ، مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار

  • ع ش

کریم خان زند

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۰ ب.ظ

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و  خدا
هم کریم .
آن کریم به تو چه قدر داده است و به من چه داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت 
. خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش است!

  • ع ش

امام سجاد و سقاهای مدینه

شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۳۸ ب.ظ

نوفلی می گوید: نزد امام موسی بن جعفر علیه السلام از صدا و صوت یاد نمودم; حضرت فرمود: به هنگام قرائت قرآن توسط علی بن الحسین علیه السلام چه بسا فردی از آن جا عبور می کرد و از صدای خوش او مدهوش می گشت و اگر امام از حسن واقعی آن چیزی را آشکار می نمود، مردم تحمل و تاب زیبایی آن را نداشتند .

نوفلی می گوید: به آن حضرت گفتم: مگر پیامبر صلی الله علیه و آله با مردم نماز نمی گزارد و صدای خویش را به هنگام تلاوت قرآن بلند نمی کرد؟ حضرت فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله به قدر توان مردم با اقتدا کنندگان خود برخورد می کرد.

احمد ار بگشاید آن پر جلیل

تا ابد مدهوش ماند جبرئیل

در حدیثی دیگر امام صادق علیه السلام می فرماید: علی بن الحسین علیه السلام خوش صداترین افراد در خواندن قرآن بود . افراد سقا همواره به هنگام عبور، بر در خانه اش می ایستادند و به قرائت او گوش می دادند . و ابوجعفر (امام باقر علیه السلام) نیز نیکوترین صدا را در خواندن قرآن داشت .»

  • ع ش

میلاد قمر بنی هاشم علیه السلام مبارک باد

شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ق.ظ

خدا احساس را از ما نگیرد

دل حساس را از ما نگیرد

تمام هستی ما را بگیرد

ولی عباس را از ما نگیرد

  • ع ش

سفارش

جمعه, ۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ

سفارش امروز استاد

  • ع ش