چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

حضرت ام البنین

شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۱۱ ق.ظ

باغ گل یاس سلام علیک

مادر عباس سلام علیک

وفات حضرت تسلیت باد

  • ع ش

وای به حالمان اگر...

پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۱۱ ق.ظ

  • ع ش

حسین علیه السلام

پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ق.ظ


می گویند شیشه ها احساس ندارند اما وقتی بر روی شیشه بخار گرفته نوشتم حسین جان دوستت دارم آرام گریست...

  • ع ش

فردوسی

پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ

از نویسنده بزرگ مصری حسنین هیکل پرسیدند چرا شما مصری ها با آن تمدن باشکوه اقدامی برای درآمیختن فرهنگ ملی و اسلامی خود نکردید و ملیت خود را نادیده گرفتید؟

گفت:چون  مثل شما فردوسی نداشتیم!

  • ع ش

سلام بر بهار

چهارشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ب.ظ

السلام علیک یا ربیع الانام


 

  • ع ش

صلوات

چهارشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ق.ظ

اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک

  • ع ش

عالم و عابد

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۲۵ ق.ظ


صاحبدلی به مدرسه آمد زخانقاه

بشکست عهد صحبت اهل طریق را

گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود

که اختیار کردی از آن این فریق را

گفت آن گلیم خویش به در می برد ز موج

وین جهد می کند که بگیرد غریق را

  • ع ش

مزار شریف

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۳:۱۵ ب.ظ


مردم افغانستان معتقد هستند قبر مطهر امیرمؤمنان علیه السلام در مزار شریف است و بقعه و بارگاه باشوهی نیز دارد.آنها می گویند شب تشییع حضرت چهار تابوت از خانه مولا علی بیرون آمد تا دشمن پی نبرد و پیکر مطهر حضرت در تابوتی بود که به سمت بلخ آمد.

آیا ثواب می برند؟

بله محبت مردم به حضرت آکنده از ثواب است.

  • ع ش

برادر بزرگتر

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۴۳ ب.ظ


به برادر بزرگترتان احترام ویژه بگذارید که

امام رضا علیه السلام فرموده اند:برادر بزرگتر در حکم پدر است.

  • ع ش

پول شبهه ناک

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۵۰ ب.ظ

 

آیت‌الله العظمی آخوند ملاعلی همدانی(ره)فرمودند:«شبی در عالم رویا دیدم، فردی درب خانه آمده است و می گوید: «این چهار تا مار را آورده‌ام به جانت بیندازم،سه تای دیگر هم مانده است که بعداً می‌آورم!»

فردا صبح درب حیاط را زدند، مردی بود که می گفت چهار تا صد تومانی وجه نقد بابت وجوهات آورده است سه تای دیگرهم مانده است که بعداً می‌آورد.

من بدون این که رؤیای وحشتناک دیشب رابه یاد بیاورم، گفتم:« ببر به فلان آقا بده.»

پس از چند روز او دوباره برگشت و گفت:«دست کم سه تا صد تومانی باقی مانده را بگیرید!»

یک دفعه به یاد خواب پیش گفته افتادم و گفتم: «نمی‌خواهم، نمی‌خواهم،  ببرید، ببرید!»

مردمتعجب از برخوردم توضیحاتی داد که فهمیدم پول شبهه ناک است.

 

  • ع ش