چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی
آخرین مطالب

۲۸۹ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

سید حمیری

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۵ ق.ظ

داستان سید حمیری

سیدحمیری شاعر زمان امام صادق(علیه السلام) بود، ادعا کرده بود اگر کسی یک فضیلت از امیرالمومنین(علیه السلام) بیارد که من آن را تبدیل به شعر نکرده باشم،یک جایزه ی گرانبها به او می دهم؛ یک نفر هم نتوانست یک فضیلت بیاورد که این سید بزرگوار در اشعارش نگنجانده باشد اما در کنار همه ی عشق و ادعاهایش دو ضعف اساسی داشت:

·        انحراف عقیدتی؛ در زمان امام صادق(علیه السلام) زندگی می کرد ولی معترف به امامت آقا نبود و امام باقر (علیه السلام)را مهدی موعود می دانست.

·        انحراف اخلاقی؛ اهل شرب خمر بود، خودش می گوید: یکبار در ظرفی شراب ریخته بودم و داشتم از کوچه های مدینه می رفتم، یک مرتبه دیدم امام صادق(علیه السلام)  از راه آمد، با خودم گفتم اگر الان جعفربن محمد بیاید و بفهمد که من چه چیزی با خودم حمل می کنم آبرو برایم نمی ماند؛ از شدت شرمساری به سمت دیوار چرخیدم که حداقل با آقا روبرو نشوم، آقا آمدند کنارم ایستادند، دست مبارک را به شانه من زدند و مرا چرخاندند به سمت خودشان، فرمودند: هرکه هستید و هرکاری هم که کردید روی خود را از ما اهل بیت برنگردانید. فرمود سید چه چیزی داخل ظرفت ریختی ؟ تا آمدم حرف بزنم یک مرتبه دلم شکست، نگاهی به آسمان کردم، خدایا خودت آبروی مرا بخر، اگر آبروی من را بخری قول می دهم هم دست از شرب خمر بردارم و هم عقیده ی خودم را اصلاح کنم، گفتم: آقا داخل ظرف شیر ریختم، دست راست مبارک را آوردند جلو و فرمودند یک خرده شیر برای من بریز کف دستم؛ من با ترس و لرز سر کوزه را کج کردم، در کمال حیرت دیدم روی دست امام صاق(علیه السلام) به جای شراب شیر جاری شد، گریه ام گرفت، آقا دید دارم گریه می کنم؛ حضرت از من پرسید: سید  امام زمان تو کیست؟ گفت: امام زمان من آقایی است که خدا به احترامش شراب را تبدیل به شیر کرد.

  • ع ش

امام طلایی

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۴ ق.ظ

آقای ابراهیمی ترکمان:بنده چهار سال در ترکمنستان مشغول خدمت بودم. مقبره عارف نامی «ابوسعید ابوالخیر» در این کشور و در منطقه‌ای به نام مهنه (216 کیلومتری عشق‌آباد) قرار دارد و هیچ آبادی و شهری آنجا نیست و برهوت است. یک بار به آنجا رفتیم، فقط یک پیرمرد حضور داشت که خادم مقبره بود. او با شیر شتر و به گرمی از ما پذیرایی کرد، به او گفتیم اگر درخواستی دارد بگوید تا در صورتی که بتوانیم انجام دهیم. گفت کاری کنید بتوانم بروم قزل امام را ببینیم. ترکمن‌ها ارادت ویژه‌ای به امام رضا(ع) دارند و به دلیل طلایی‌بودن گنبد آن حضرت به ایشان «قزل امام» (امام طلایی) می‌گویند.

ابراهیمی ترکمان در پایان سخنان خود به کرامتی از امام رضا(ع) از قول وزیر وقت فرهنگ ترکمنستان اشاره کرد و گفت: با ایشان که صحبت می‌کردم، یک بار گفت: «پسرم فرزنددار نمی‌شد، وقتی با آقای نیازوف (رئیس‌جمهور فقید ترکمستان) به ایران آمدیم، اجازه گرفتم و به حرم قزل‌ امام رفتم و حاجتم را خواستم و باور نمی‌کنید یک سال بعد نوه‌دار شدم». او می‌گفت: «سال بعدش، باز از امام خواستم یک نوه پسر به من عطا کند و دقیقاً چنین شد.»

عنایت امام‌رضا(ع)به وزیر ترکمنستان

  • ع ش

نشود روشنی شمع کم از گیراندن

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۷ ق.ظ
پیش غافل سخن از پند و نصیحت راندن
هست بر صورت دیوار گلاب افشاندن
ابجد مشق جنون من سودازده است
خط دیوانی زنجیر، مسلسل خواندن
نیست ممکن که ز ریزش نشود دخل افزون
دانه در خاک یکی صد شود از افشاندن
عمر زود از دم نشمرده به انجام رسد
ختم قرآن شود آسان ز ورق گرداندن
نکشد پای به خواری ز در خلق حریص
خیرگی را ز مگس دور نسازد راندن
جز دل من که به افتادگی این دولت یافت
نرسیده است به منزل کسی از واماندن
ما که بهر تو شدیم از دو جهان روگردان
از مروت نبود روی ز ما گرداندن
چه شود گر شود از روی تو چشمی روشن؟
نشود روشنی شمع کم از گیراندن
چون لب لعل تو آورد خط سبز برون؟
نشود آب گهر سبز اگر از ماندن
نکند برگ نهان نکهت گل را صائب
گشت بی پرده مرا راز دل از پوشاندن
  • ع ش

پرنده عصبانی

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ق.ظ


  • ع ش

شور مطالعه

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۲ ق.ظ


  • ع ش

شکوه گردباد

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۰ ق.ظ


  • ع ش

پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند:

در هر روز فرشته­‌ای در قبرستان به مرده‎­ها خطاب می­‌کند، غبطه چه کسانى را می‌­خورید؟ آنها می­‌گویند: غبطه اهل مساجد می­ خوریم، آنها نماز می­‌خوانند و ما توان انجام آنها را نداریم و روزه می­‌گیرند و ما توان انجام آن را نداریم.

متن حدیث:
مَا مِنْ یَوْمٍ إِلَّا وَ مَلَکٌ یُنَادِى فِى‌الْمَقَابِرِ مَنْ تَغْبِطُونَ، فَیَقُولُونَ أَهْلَ الْمَسَاجِدِ یُصَلُّونَ وَ لَا نَقْدِرُ وَ یَصُومُونَ وَ لَا نَقْدِر.
 
 
 

مستدرک الوسائل، ج۳، ص۳۶۳، روایت ۱۸

مرجع:هیات

  • ع ش

شهریار

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۷ ق.ظ


  • ع ش

یارب نظر تو برنگردد...

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۵ ق.ظ


  • ع ش

بچه های ایل

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۴ ق.ظ


  • ع ش