چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۹۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

عکسی از مراسم افتتاح خط آهن در زمان رضا خان

چهارشنبه, ۸ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۴ ق.ظ


  • ع ش

یادی از خانم مریم ریاضی (گوینده خبر)

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۰ ب.ظ


محمد هاشمی در گفتگو با جماران با اشاره به خاطره ای از دوران ریاستش بر رادیو تلویزیون گفت:
 
در همان سال‌های جنگ یک خانمی به نام مریم ریاضی گوینده خبر بود که از دوران پهلوی در صداوسیما گویندگی خبر می‌کرد و بعد از انقلاب هم در کشور ماند و کار می‌کرد.

ایشان یکی از بهترین و توانمندترین گوینده‌های آن زمان صداوسیما بود. عده‌ای شروع کردند انتقاد از اینکه چرا یک خانم باید در صداوسیما و تلویزیون گویندگی اخبار بکند. من بارها به این منتقدان اعلام کردم الان زمان جنگ است و اگر مردان را به جبهه می‌فرستید باید بسیاری از کارهای دیگر را هم به زنان بسپاریم و نقش آنها را در جامعه پر رنگ کنیم.

 خلاصه اینکه این مساله به قدری بالا گرفت که خدمت امام رفتم و مساله را با ایشان مطرح کردم و از ایشان کسب تکلیف کردم. امام سکوت کرد و چیزی نگفت. دو هفته بعد امام به مناسبتی یک پیام مهم داشتند و قرار بود این پیام از صداوسیما پخش شود.

مرحوم حاج سید احمد‌آقا با من تماس گرفتند و پرسیدند شیفت کاری مریم ریاضی چه روزی است؟ من گفتم می‌پرسم و به شما اطلاع می‌دهم. کنداکتور را نگاه کردم و به حاج احمد زنگ زدم گفتم شیفت ایشان فرداست. حاج احمد به من گفتند: می‌شود به او بگویی امروز بیاید.

 وقتی شیفت کاری را تغییر دادیم و خانم ریاضی آمد ایشان پیام را ارسال کردند و گفتند امام گفته‌اند می‌خواهم پیام من را مریم ریاضی بخواند. خانم ریاضی بدون کوچک‌ترین تپق و اشتباه لفظی پیام امام را بسیار شیوا خواند. امام با این شیوه‌ها و این کارها از عملکرد ما در آن دوران حمایت می‌کردند.

وقتی به نزد ایشان رفته بودم از من پرسید پاسخ تو به این انتقادها چیست؟ من گفتم با توجه به اینکه در جنگ هستیم و مردها در جبهه هستند بار زندگی به دوش زنان است و ما باید زنان‌مان را تشویق کنیم مسوولیت‌های اجتماعی بیشتری را به عهده بگیرند تا مردان به جبهه بروند. امام چیزی نگفت و تنها لبخند زد و سکوت کرد و دو هفته بعد پیغام‌شان را دادند تا خانم ریاضی بخواند.

حتی وقتی امام متوجه شد که خانم ریاضی در خانه استیجاری زندگی می‌کند، دستور داد تا برای‌شان یک خانه تهیه کنیم. بعد از مدتی خانم ریاضی با یک استاد دانشگاه ازدواج کرد و مدتی بعد همسرش گفت من دوست ندارم همسرم در تلویزیون اخبار بگوید، من هم ایشان را فرستادم گویندگی رادیو اما بعد از مدتی دوباره بهانه گرفت و گفت دوست ندارم صدای همسرم از رادیو پخش شود، من هم خانم ریاضی را فرستادم به بخش ادیت اما بهانه‌جویی‌ها ادامه پیدا کرد و در نهایت یک روز یک ماشین در میدان ونک به عمد به خانم ریاضی زد و ایشان دچار خونریزی مغزی شد و فراموشی گرفت، همسرش هم او را رها کرد و رفت.

این را گفتم تا بدانید ما با چه طیف از منتقدان در آن دوران روبه‌رو بودیم. در شرایطی که کشور در جنگ بود عده‌ای هم این‌گونه رفتار می‌کردند و صلاح و مصلحت کشور و جامعه را تشخیص نمی‌دادند و حاضر بودند مریم ریاضی را ناک‌اوت کنند تا یک زن در تلویزیون و رادیو خبر نگوید اما از آن سو امام پیامش را می‌داد تا یک زن در تلویزیون بخواند. این تفاوت دیدگاه‌های اول انقلاب باعث می‌شد تا اداره کردن صداوسیما کار دشواری باشد. بنابراین قطعا ما در میان فرماندهان نظامی هم منتقدانی داشتیم و به همان نسبت حامیانی هم نیز وجود داشت.

منبع: جماران

  • ع ش

بر سر کوی منا

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۸ ب.ظ

یاد تعزیه‌خوان‌های قدیمی بخیر که از زبان سیدالشهداء(ع)، خطاب به شرورترین مردم در قتلگاه عاشورا چنین می‌خواندند: 
کوفیان آیید و صد چاکم کنید 
بر سر کوی منا خاکم کنید 

  • ع ش

خداحافظی

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۸ ب.ظ

خدا حافظی شهید حاج محسن حسنی با مادرش قبل از عزیمت به حج

  • ع ش

شب به خیر

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۱ ب.ظ


  • ع ش

بنشین بر لب جوی و...

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۷ ب.ظ

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین

کاین اشارت ز جهان گذرا ما را بس

  • ع ش

شیبدارترین پل جهان

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۲ ب.ظ


  • ع ش

کوچکترین پل بین المللی جهان

سه شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۴:۰۷ ب.ظ

 

تصویری که می بینید کوچکترین پل بین المللی دنیاست که جزیره سمت چپ که متعلق به کانادا می باشد را به جزیره سمت راست که متعلق به آمریکاست وصل می کند.

  • ع ش

نذر مادر متوکل عباسی

دوشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۸ ب.ظ

«شیعه نیوز»: مورخان نوشته‌اند: مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (علیه السلام) اعتقادی به سزا داشت. روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند.

مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (علیه السلام) هدیه فرستد. در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت: یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد. وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود: فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود.

چنین کردند، آن جراحت بهبودی یافت. مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (علیه السلام) فرستاد. اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده است.

متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد. آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت. وقتی امام متوجه شد، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد. چراغی افروختند. آن مرد گوید: دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته. امام فرمود: خانه در اختیار توست.

آن مرد خانه را تفتیش کرد. چیزی جز آن کیسه‌ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت، که مهر مادر خلیفه بر آن بود. امام فرمود: زیر حصیر شمشیری است آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر. این کار، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد. امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (علیه السلام ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود.

  • ع ش

هواپیمای ببری

يكشنبه, ۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۴ ب.ظ


  • ع ش