سنت و مدرنیسم در یک قاب
- ۰ نظر
- ۱۷ تیر ۹۸ ، ۲۳:۴۴
از پوریای ولی پرسیدند ، جوانمردی در چیست ؟
گفت : دریایی است که سه چشمه دارد :
اول سخاوت ، دوم شفقت ، سوم بی نیازی از خلق و نیازمندی به حق
باز از پهلوان پرسیدند ، جوانمرد کیست ؟
گفت : آن کس که بخشد و به یاد نیاورد...
فلمینگ ،یک کشاورز فقیراسکاتلندی بود.
یک روز در حالی که به دنبال امرار معاش خانواده اش بود، از باتلاقی در آن نزدیکی صدای درخواست کمک را شنید،
وسایلش را بر روی زمین انداخت و به سمت باتلاق دوید. پسری وحشت زده که تا کمر در باتلاق فرو رفته بود، فریاد می زد و تلاش می کرد تا خودش را آزاد کند.
فلمینگ او را از مرگی تدریجی و وحشتناک نجات می دهد.
روز بعد، کالسکه ای مجلل به منزل محقر فارمر فلمینگ رسید. مرد اشراف زاده خود را به عنوان پدر پسری معرفی کرد که فارمر فلمینگ نجاتش داده بود. اشراف زاده گفت:
" می خواهم جبران کنم شما زندگی پسرم را نجات دادی".
کشاورز اسکاتلندی جواب داد:
" من نمی توانم برای کاری که انجام داده ام پولی بگیرم".
در همین لحظه پسر کشاورز وارد کلبه شد.
اشراف زاده پرسید:
" پسر شماست؟"
کشاورز با افتخار جواب داد: "بله"
با هم معامله می کنیم.
اجازه بدهید او را همراه خودم ببرم تا تحصیل کند. اگر شبیه پدرش باشد، به مردی تبدیل خواهد شد که تو به او افتخار خواهی کرد.
پسر فارمر فلمینگ از دانشکده پزشکی سنت ماری در لندن فارغ التحصیل شد و همین طور ادامه داد تا در سراسر جهان به عنوان سر الکساندر فلمینگ کاشف پنسیلین مشهور شد.
سال ها بعد، پسر اشراف زاده به ذات الریه مبتلا شد.
چه چیزی نجاتش داد؟
پنی سیلین...
سیره ی تربیتی آیتالله انصاری همدانی
مراقبت دقیق از حال شاگردان
حضرت آیتالله انصاری از شاگردان و دوستان سلوکش مراقبت تام داشت، رفتار و کردار آنها را همیشه تحت نظر داشت و سخنان او در جلسات عمدتاً ناظر به حالالت درونی دوستانش بود. یک بار در جلسه این حدیث معروف را بیان میکردند که: صراط سه هزار سال راه سربالایی دارد، سه هزار سال سرازیری و...،
بعد از جلسه فرمود: منظورم راه سلوک بود که این همه مشکلات را دارد و سخنانم ناظر به حال این سید (شهید دستغیب(ره)) بود.
استاد کریم محمود حقیقی میگوید: در ماجرایی یادم میآید که شخصی از ایشان گله کرد که شما به فکر ما نیستید و مرحوم آقا جواب دادند: «یادت هست فلان روز در کوچه با کارد به شما حمله شد و جان سالم به در بردی؟ آنجا ما بودیم که مانع شدیم که کارد به تو نخورد و در سینهات فرو نرود.»
آقای علی محمود حقیقی میگفتند: «یکبار یکی از شاگردان میگفت: به من ذکری دادند که یک اربعین آنرا انجام دهم، روز سیام یا سیوپنجم بود که فرمودند: کافیه! اثر خودش را کرد. درحالیکه من خودم اصلاً متوجه نمیشدم و اثری نمیدیدم. بعد از حدود ده روز اثرات را خودم متوجه شدم. یعنی اثراتی که متوجه روح است را در آن مرتبه عالی متوجه میشدند، قبل از این که خود شاگرد آنرا درک کند.»
و آقای احمد انصاری میگوید: «ایشان قبل از تحولشان تا مقام استادی در علوم فقهی پیش رفتند. وقتی ورق برگشت و زندگیشان خط مشی عرفانی پیدا کرد، دیگر او خودش را صاحب اختیار هیچ چیزی نمیدانست و خودش را تماماً، در اختیار خدا قرار داده بود. همه را با آغوش باز میپذیرفت، میگفت: زندگی من وقف دوستانم است.»
«عبدالزهرا»
از آیتالله صافی نقل است که: حاج عبدالزهرا ابتدا یک شاگرد برقی بود یک جوان معمولی که خیلی هم پایبند به عبادات و زیارت و مجالس مذهبی نبود.
یک روز مرحوم انصاری همدانی در منزل مرحوم آقا سید جمال گلپایگانی مهمان بودند حاج عبدالزهرا هم منزل آقا سید جمال گلپایگانی مشغول اصلاح سیمهای برق بود، مرحوم انصاری همدانی وارد اطاق میشوند و چشمشان به حاج عبدالزهرا میافتد که روی نردبان ایستاده و مشغول اصلاح سیمهای برق است.
به آقا سید محمد فرزند آقا جمال میگویند: این جوان هم از ماست، این درحالی است که مرحوم انصاری همدانی و حاج عبدالزهرا هیچگونه ارتباطی با هم نداشتند و اصلاً همدیگر را نمیشناختند.
آقا سید محمد میگوید پس بروم به او خبر بدهم تا بیاید با شما آشنا شود و ملاقاتی با هم داشته باشید. ایشان میفرمایند: الان وقتش نیست، 14 سال دیگر خودش میآید.
افرادی که شاهد قضیه بودند تاریخ میگذارند تا ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد. میبینند وضع روحی حاج عبدالزهرا سال به سال دارد تغییر میکند، اهل مسجد و نماز جماعت شده، اهل زیارت شده، در جلسات دعا و توسل حاضر میشود، اهل نافله و نماز شب شده ، سال به سال انسش به عبادت و مناجات بیشتر میشود تا سال سیزدهم که دیگر شب و روز در حرم بود حرمش نه روز ترک میشد نه شب، مرتب در جلسات حاضر میشد.
یک مرتبه هم دیدند او غیبش زد، از هر کس سراغش را گرفتند، از او بیخبر بود تا بالاخره اطلاع پیدا کردند که عراق را ترک کرده و رفته همدان خدمت مرحوم انصاری همدانی و در وادی سیر و سلوک افتاده، تاریخ پیشگوئی را که نگاه میکنند میبینند سر همان تاریخی که مرحوم انصاری همدانی گفته بود، حاج عبدالزهرا به خدمت ایشان حاضر شده بود.
سرتیپ محمد درگاهی رئیس نظمیه تهران کسی بود که در سال ۱۳۰۸ زندان قصر را ساخت ولی دو روز بعد از افتتاح زندان توسط رضاشاه برکنار و چند ماهی در زندانی که خودش ساخته بود افتاد!!
#پولش_را_خرج_اتینا_کرده
هرگاه کسی پولی را که باید صرف مخارج لازم و ضروری شود در راه بیهوده و طریق غیر عادلانه خرج کند ، با استفاده از ضرب المثل بالا می گویند : فلانی همه را خرج اتینا کرد ، یعنی نفله کرد و روی اصل جهالت و جوانی به مخارج غیر لازم رسانید .
اتینا در اصل اطیناست که در تلفظ عوام بدین صورت درآمده است و راجع به مورد استعمال این واژه باید دانست که سابقاً پس از دریافت شاد باش یکی از مطربان با بانگ بلند اعلام می داشت ، اعطینا یعنی مرحمت کردند ، این توصیف معلوم کردید که واژه اتینا از فعل عربی اعطینا می باشد و در آن روزگار که زبان عربی ، بیشتر از امروز در کشور ایران رواج داشت بر سر زبانها افتاده و به صورت ضرب المثل درآمده است
خورشید
خورشیدی آن بالا
خورشیدی این پایین
قم،شهر خوبی ها
از نورشان زرین
*
خورشید بالایی
شب می شود پنهان
این یکی اما هست
هر لحظه نورافشان
*
خورشید پایینی
از خانه مان پیداست
معصومه بانو(س) را
یک گنبد زیباست.
بیژن شهرامی
✅آیت الله یعقوبی قائنی(ره):
🔻هر ماه قمری که اول آن پنج شنبه است، تا روز چهاردهم، هر روز
1️⃣دو رکعت نماز خوانده
2️⃣سپس هزار مرتبه صلوات بفرستد و آن را در هر روز به یکی از معصومین هدیه کند:
روز اول به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
روز دوم به امیر المؤمنین (علیه السلام)
روز سوم به فاطمه زهرا (علیهاالسلام) و...
🔻بهتر است این عمل برای برآورده شدن حاجات معنوی انجام گیرد و حیف است که با آن، حاجت مادی درخواست شود.
ریشه عبارت "خواب زن چپه"چیست؟
اصل این جمله "خواب ظن چپ است"بوده و منظور خوابی است که مبنایش شک وگمان است که رفته رفته به علت تلفظ غلط،معنی غلط به خودگرفت و ربطى به خواب زن ها ندارد
گویند چون خزانه انوشیروان دادگر
را گشودند، لوحی دیدند که پنج سطر
بر آن نوشته شده بود :
هر که مال ندارد، آبروی ندارد
هر که برادر ندارد، پشت ندارد
هر که زن ندارد، عیش ندارد
هر که فرزند ندارد، روشنی چشم ندارد
و هر که را هم این چهار ندارد،
هیچ غم ندارد ...!