چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی
آخرین مطالب

حکایت عالمی که دشمن سعدی بود!

دوشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۴ ق.ظ

- آورده اند که یکی از علمای شیراز خیلی با سعدی چپ بوده و می گفته این آدم مورد منکراتی زیاد دارد. یک شب در خواب می بیند که درهای آسمان باز شده و ملائکه با طبق های نور دارند پایین می آیند. می پرسد چه خبر است؟ می گویند :«اینها را برای سعدی می بریم».

می گوید: چرا؟

می گویند:«بیتی گفته که خدا از او قبول کرده».

می پرسد: «چی گفته؟»

می خوانند:«برگ درختان سبز در نظر هوشیار/ هر ورقش دفتری است معرفت کردگار».

دانشمند از خواب بیدار می شود و همان شبانه سراغ سعدی می رود که هم آشتی بکند و هم خبر خوابش را بدهد . به در خانه سعدی که می رسد، می شنود که سعدی دارد همین بیت را می خواند.

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی