چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

سخن خام

دوشنبه, ۲ فروردين ۱۴۰۰، ۰۱:۰۴ ب.ظ

سرداری سالخورده به کمک دو نفر از سربازان جوان تحت امرش سوار اسب می شد که شنید کسی به طعنه می گوید:از او دیگر کاری ساخته نیست!

سردار خشمگین شد اما به گفتن  این جمله اکتفا کرد که آری این گونه سوار می شوم اما هزار نفر هم نمی توانند مرا پایین بیاورند!

اتفاقاً در آن جنگ سردار بر لشکر دشمن ظفر یافت و گوینده آن سخن خام شرمنده شد.

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی