چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

وقتی غلامی خریدم...

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۲۹ ب.ظ

گفت: وقتی غلامی خریدم.

 از وی پرسیدم: چه نامی؟ گفت: تا چه خوانی!
گفتم: چه خوری؟ گفت: تا چه خورانی!
گفتم: چه پوشی؟ گفت: تا چه پوشانی!
گفتم: چه کار کنی؟ گفت: تا چه کار فرمایی!
گفتم: چه خواهی ؟ گفت: بنده را با خواست چه کار؟

پس با خود گفتم: ای مسکین! تو در همهٔ عمر خدای تعالی را چنین بنده بوده ای؟ بندگی، باری از وی بیاموز. چندان بگریستم که هوش از من زایل شد.

تذکرةالاولیا

  • ع ش

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی