چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۴۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

دو کاسه

سه شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۰۳ ب.ظ

روزی شاگردان نزد حکیم رفتند و پرسیدند: «استاد زیبایی انسان درچیست؟»
حکیم دو کاسه کنار شاگردان گذاشت وگفت: «به این ۲ کاسه نگاه کنید اولی ازطلا درست شده است ودرونش سم است و دومی کاسه ای گلیست و درونش آب گوارا است، شما کدام رامی خورید؟»
شاگردان جواب دادند: «کاسه گلی را.»
حکیم گفت: « آدمی هم همچون این کاسه است. آنچه که آدمی را زیبا می کند درونش واخلاقش است.

  • ع ش

زین طلاکوب

سه شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۴۰ ق.ظ

کریم خان زند گوید: وقتی که مردی سپاهی بودم از فقر و احتیاج ، زینی طلاکوب را از مرد زین سازی دزدیدم که متعلق یکی ازامرای افغان بود، روز دیگر شنیدم که زین ساز بیچاره در زندان است و حکم شده که روز دیگر اگر زین را ندهد  ُ او را به دار بیاویزند .دل من از این خبر خیلی سوخت، زین را بردم و بجائی که برداشته بودم گذاشتم و صبر کردم تا زن زین ساز رسید.

چون زن  آن  زین را بدید نعره  ای کشید و از فرط سرور بر زمین افتاد و دعا نمود و گفت : خداوند به کسی که این زین را واپس آورده آنقدر عمر دهد که صد زین مرصع طلاکوب بخود بیند. من یقین دارم که ازدعای آن زن به این دولت رسیدم .

  • ع ش

ظلم بر کوتاه قد

سه شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، ۰۷:۳۸ ق.ظ

ظلم بر کوتاه قد
انوشیروان روزی به دادرسی نشسته بود. مردی کوته قامت فراز آمد و بانگ دادخواهی برداشت. خسرو انوشیران گفت: کسی بر کوته قامت ستم نتواند کرد. گفت: شهریارا! آن که بر من ستم راند، از من کوتاه تر است. خسرو بخندید و دادش بداد.

  • ع ش

گرگی که گرگ نبود...

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۳۰ ب.ظ


پیرمردی که‌ شغلش ‌دامداری‌ بود‌، نقل‌ می‌کرد:

گرگی در اتاقکی در آغل گوسفندان ما زاییده بود و سه چهار توله داشت و اوایل کار به طور مخفیانه مرتب به آنجا رفت و آمد می کرد و به بچه هایش می رسید، چون ‌آسیبی ‌به‌ گوسفندان‌ نمی رساند‌ و بخاطر ترحم‌ به‌ این ‌حیوان‌‌‌‌‌‌‌‌‌ و‌ بچه‌هایش‌، او را بیرون ‌نکردیم‌، ولی ‌کاملا ا‌و را زیر نظر‌ داشتم‌.

این‌ ماده‌ گرگ ‌به ‌شکار می رفت‌ و هر بار مرغی‌، خرگوشی، بره‌ای شکار می کرد و برای ‌مصرف ‌خود و بچه‌هایش ‌می آورد‌.
اما با این که ‌رفت ‌آمد ‌او از آغل‌ گوسفندان ‌بود، هرگز متعرض‌ گوسفندان ‌ما نمی شد‌.

ما دقیقا آمار گوسفندان ‌و ‌بره های‌ آنها ‌را داشتیم‌ و کاملا مواظب‌ بودیم‌. بچه‌ها تقریبا‌ بزرگ ‌شده‌‌‌‌ بودند. یک‌بار و در غیاب ‌ماده ‌گرگ ‌که ‌برای ‌شکار رفته‌ بود، بچه‌های ‌او‌‌ یکی ‌از ‌بره‌ها را کشتند!

ما صبر کردیم، ببینیم ‌چه ‌اتفاقی‌ خواهد افتاد‌؛ وقتی ‌ماده ‌گرگ ‌برگشت ‌و این ‌منظره ‌را دید، به ‌بچه‌هایش ‌حمله‌ور شد؛ آنها ‌را گاز می گرفت و میزد ‌و بچه‌ها ‌سر و صدا و جیغ ‌میکشیدند ‌و پس ‌از آن ‌نیز ‌همان‌ روز ‌آنها را برداشت‌‌ و از ‌آغل ‌ما رفت‌.

روز بعد، با کمال ‌تعجب ‌دیدیم، گرگ، یک ‌بره‌ ای شکار کرده و آن‌ را نکشته ‌و زنده ‌آن‌ را از دیوار‌ آغل ‌گوسفندان ‌انداخت ‌رفت‌...

 

  • ع ش

پادشاه و وزیر دانا

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۴۰ ب.ظ

پادشاهی را وزیری عاقل بود که از وزارت دست برداشت! پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست ؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است...
پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟

گفت از پنج سبب : اول آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده
می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز حکم به نشستن می‌کند !

دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم  ، اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوارند....

سوم: آنکه تو خواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند !

چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد ،اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسب نخواهد رسید...

پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید!

  • ع ش

همت ناظم الاطباء

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۹، ۰۲:۳۲ ب.ظ

ناظم‌الاطبا که فرهنگ لغتش از مهم‌ترین منابع لغت‌ نامه‌ دهخدا است،وقتی شروع به نوشتن فرهنگش کرد، دید باید انگلیسی هم بداند رفت و آموخت،آن موقع چندساله بود؟ ۵۵ساله

  • ع ش

محیط خراب است!

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، ۰۸:۵۰ ب.ظ

روزی  استاد محمد محیط طباطبائی با خلقی تنگ و اوقاتی تلخ به دفتر مجله تهران مصور که رو به روی خانه شان بود آمدند و از سر و صدای بچه ها که با بازی فوتبالشان مانع خواب بعد از ظهرش شده بودند شکایت کرد.

استاد ضمن شرح نکات بسیار دقیق تربیتی، والدین بچه ها را مقصر اصلی می دانستند که به فرزندانشان ساعات مناسب بازی در کوچه را گوشزد نمی کنند.

در این هنگام یکی از اعضای کم سن و سال هیأت تحریریه که تا آن موقع در گوشه ای به سخنان استاد گوش می داد، ناگهان صحبت استاد را قطع کرد و گفت:والدین  تقصیری ندارند، محیط خراب است!

استاد، در حالی که دستۀ عصایش را با دست های لرزانش محکم می فشرد، نگاه غضب آلودی به سوی او انداخت...

  • ع ش

در استقبال از گشایش موزه نفت سوزها در کرمان

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۴۶ ب.ظ

«در استقبال از گشایش موزه نفت سوزها در شهر کرمان...»

نفت و فانوس

به نفت مخزن خود  گفت  فانوس:                          

چرا این گونه هستی  زشت و بدبو؟

ز  نزد  من  برو  بیرون و دیگر                            

بدین حالت گذر منما  از  این  سو

که  بر گرد  وجودم  در طوافند                            

همه شب  تا  سحر عشاق مه رو

تو  را  می باید از  دامن  زدودن                            

مرا  ای کاشکی می بود جارو

تبسم کرد  نفت مخزن  وگفت:                             

مشو غره به حسن  خال و ابرو

رفیق خویش را  دشمن مپندار                           

نشاید  راندنش  با جور  پارو

مده ترجیح صورت را به سیرت                               

بسا بد چهره که باشد نکو خو

مه  تو  از  چه ما  می زند سر                               

رخ  تو  با وجود ماست نیکو

روم اما بدان  با رفتن من               

نخواهی داشت جز  لختی  دگر سو.

                                                                                                                                 بیژن شهرامی

  • ع ش

برگی از بهارستان

شنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۹، ۰۱:۳۶ ب.ظ

در مجلس کسری سه تن از حکما جمع آمدند: فیلسوف روم و حکیم هند و بزرجمهر. سخن به آنجا رسید که سخت ترین چیزها چیست؟
رومی گفت: پیری و سستی با نادانی و تنگدستی.
هندی گفت: تن بیمار با اندوه بسیار.
بزرجمهر گفت: نزدیکی أجل با دوری از حُسن عمل.
همه به قول بزرجمهر رضا دادند و از قول خویش باز آمدند.

پیش کسری ز خردمند حکیمان می رفت
سخن از سخت ترین مُوج درین لُجّه ی غم
و آن یکی گفت که بیماری و اندوه دراز
وآن دگر گفت که ناداری و پیریست به هم
سِیّمین گفت که قُرب أَجل و سوء عمل
عاقبت رفت به ترجیح سیّم حُکم حَکَم

 

  • ع ش

چهار معبد در اقلیمی بگنجند...

جمعه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۴۱ ق.ظ

خیابان سی‌تیر تهران را می توان خیابان ادیان نامید:

مسجد ابراهیم(ع)، کلیسای حضرت مریم(س)، آتشکده آدریان و کنیسه حییم.

  • ع ش