چراغ

بیژن شهرامی

چراغ

بیژن شهرامی

آن که شب های مرا مهتاب داد
روز اول گفت بابا آب داد

بایگانی

۳۰۲ مطلب در مرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

تانک

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۵۱ ب.ظ

در زمان جنگ دوم جهانی در روسیه ایده‌ای به ذهن فرماندهان روسی برای نابود کردن تانک های آلمانی رسیده بود به این شکل که به بدن سگهای آموزش دیده مواد منفجره می بستند که زیر تانک های آلمانی بروند و در زمان قرار گرفتن سگ زیر تانک چاشنی عمل کرده و تانک منفجر شود. در ظاهر امر ایده خیلی خوب و عالی به نظر می رسید اما در میدان واقعی جنگ، سگ‌ها به جای تانک های آلمانی به زیر تانک های روسی رفتند و آنها را منفجر کردند!

فکر می کنید چرا؟ به این دلیل که تانک های آلمانی بنزینی شده بودند ولی تانکهای روسی گازوئیلی بودند و سگها هم با تانک های روسی گازوئیلی آموزش دیده بودند. نقطه قوت سگ‌ها حس شامه آنها بود به همین دلیل آنها طبق آموزشی که دیده بودند تانکهای گازوئیلی روسی را هدف قرار می دادند.

  • ع ش

سلماس

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۵۰ ب.ظ

شهر سلماس یکی از شهرهای استان آذربایجان غربی و دیرینگی این شهر به دوران "اورارتویی" برمیگردد شهر سلماس با نام باستانی "اولهو" یا "اولخو" پایتخت دوم حکومت  اورارتوییان  بوده است . از نام های پیشین سلماس میتوان به "شاهپور" ، "دیلمان" و "دیلمَقان" اشاره کرد .‌ در زمان رضاشاه و در سال 1309 خورشیدی زمین لرزه ای به مقیاس 7/2 ریشتر این شهر را ویران کرد و شهر جدید سلماس در کنار ویرانه های شهر دیلمقان با اصول شهرسازی مدرن و با ایمنی بالا در زمینی به مساحت یک میلیون متر مربع با نظر مهندسان آلمانی به صورت شطرنجی بنا میشود و نام شاپور به خود میگیرد ؛ نکته جالب شهر سلماس این است که از هر جای شهر میتوانید انتهای شهر را ببینید . "ملک زاده" نویسنده کتاب تاریخ 10 هزار ساله سلماس بیان میکند : " شهر دیلمقان در زلزله سال 1309 به طور کامل و صددرصد تخریب شده بود و لزوم احداث شهر جدید به جای آواربرداری مورد توجه قرار گرفت " .این شهر اولین شهر با پلان شطرنجی در تاریخ ایران معاصر است.

  • ع ش

قدیمی ترین مدرسه اروپا که هنوز دایر است...

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۵۴ ب.ظ

قدیمی ترین مدرسه که هنوز دایر است مدرسه کینگ در شهر کنتربوری انگلستان که 1420 سال قدمت دارد این مدرسه در سال 597 میلادی؛ یعنی صدسال پس از سقوط امپراتوری روم غربی تاسیس شد!

  • ع ش

جنگ سگ ولگرد

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۴۱ ب.ظ

در سال 1925 یک سرباز یونانی برای پیدا کردن سگ خود تصادفا از مرز بلغارستان گذشت که این مساله موجب ایجاد جنگ بین دو کشور شد. این جنگ به نام "جنگ سگ ولگرد" معروف شده است.

  • ع ش

امیدواری

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۳۵ ب.ظ

امام على علیه السلام:

عَجِبتُ لِمَن یَقنَطُ و مَعهُ الاستِغفارُ!
در شگفتم از کسى که استغفار را با خود دارد و با این حال نومید مى شود!

نهج البلاغه حکمت87

  • ع ش

کسب اجازه

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۹ ب.ظ

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ (نور:27.)

اى کسانى که ایمان آورده اید! در خانه هایى غیر از خانه خود، وارد نشوید، تا اینکه اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید؛ این، براى شما بهتر است؛ شاید متذکّر شوید.

خانه ای که می‌خواهی وارد آن بشوی- و لو اینکه خانة محرم تو است- سریع داخل نرو. در بزن و اجازه بگیر و برو داخل؛ هر چند خانه پدر تو یا خانه مادر یا خانه فرزند تو است. خانة دوست و آشنا و فامیل دور که صد در صد باید اجازه بگیری و داخل شوی؛ حتی محارم مثل خانه خاله ، خانه عمه ، خانه خواهر تو باشد، حق نداری تند سر خود را پایین بیندازی و بروی داخل. در بزن و اجازه بگیر؛ اگر اجازه دادند، برو.

یک شخصی عرض کرد: «یا رسول الله! من به خانة مادرم می خواهم بروم، آیا باید اجازه بگیرم و بعد، داخل خانه بروم؟» حضرت فرمودند: «آیا اگر بدون اطلاع وارد شدی و سر تا پای او لخت بود، دوست داری در این حالت، او را ببینی؟» عرض کرد: «نه یا رسول الله! دوست ندارم». فرمود: «پس اجازه بگیر»

(مجمع البیان ، ج7، ص 213.)

  • ع ش

کتاب خوانی

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۶ ب.ظ

دوستی تعریف میکرد:حدود 15 سال قبل یکی از دوستام در یکی از بلاد فرنگ دوره دکتری در رشته فیزیک با گرایش اتمی مشغول به تحصیل بود. اواخر دوره اش بود میبایست پایاننامه اش را آماده و آز آن دفاع نماید. قبل از انتخاب موضوع پایاننامه، فُرجه ای یکساله بهش داده بودند. ایشون هم از فرصت بدست آمده استفاده نموده و به وطن برگشت. دیدار و روبوسی و حال و احوال پُرسی انجام شد. پرسید فلانی کتابخونه شخصی ات مونده؟ آره. چطور مگه؟ گفت تاریخ تمدن ویل دورانتو داری؟ آره، ولی تو که اهل مطالع نبودی تازه به رشته تحصیلت هم نمیخوره، برا چته؟ گفت والله راست میگی. ولی تکلیف دانشگاهه. گفتند که قبل از انتخاب موضوع پایاننامه، این کتاب را باید مطالعه کنم و گزارش و چکیده و مفهوم کتاب را به اساتید مربوطه تحویل دهم. گفتم خوب به چه دردد میخوره یا به چه درد استادهای علوم پایه میخوره؟ نکنه تو کتاب طریق شکافت و همجوشی اتم داره و ما متوجه نشدیم. گفت والله خودمم نمدیونم. شب امد خونه و کتابها را نشونش دادم. تعجب کرد گفت این همه جلد؟ به هر حال کتابها را سوار تاکسی تلفنی کرد و رفت. دم در بهش گفتم: هر چند میگن کسی که کتاب امانت میده ..ه و کسی که بازش مگردونه ..تره . خندید و گفت نه مطمئن باش برمیگردونم. 11 ماهی گذشت و برگردوند و خداحافظی کرد و رفت. یکسالی از رفتنش گذشته بود زنگ زد، بعد از چاق سلامتی و خوش و بش، گفتم بالاخره از این کتابهای ما چی دستگیر تو و استادات شد؟ گفت منم همین سئوال را از استاد راهنما کردم که چرا این همه وقت منو گرفتید؟ یکسال تزم را مصوب نکردید. جوابش جالب بود گفت « میبایست این کتاب را مطالعه میکردی و میفهمیدی که تمدن بشر چه راه طولانی را پیموده و چه هزینه های گرانبهای جانی و مال صرف نموده تا به اینجا رسیده، و تو که به علم این انرژی دستیافته ای ، از آن در جهت مثبت و پیشرفت تمدن بشر استفاده نمایی نه اینکه در جهت نابودی این تمدن. » گفتم ای دوست « هفت شهر عشق را عطار گشت - ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

  • ع ش

گروه اسب های آهنی

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۴۴ ب.ظ

گروه «اسب های آهنی»

شهید آبشناسان سال 1359 به ستاد جنگ های نامنظم پیوست و با افراد داوطلب، عملیات های چریکی خود را در کوهپایه های «دشت عباس» در استان ایلام آغاز کرد و در همان دوران موفق شد آسیب جدی ای به نیروهای عراقی وارد کند.
در عملیات گشت و شناسایی، این شهید حسن آبشناسان بود که موفق شد اولین اسیران عراقی را به اسارت درآورد: «در همان زمان،ایشان به عنوان فرمانده یگان جنگ های چریکی در قرارگاه سیدالشهدای مشترک سپاه و ارتش موفق شد نیروهای جدیدی را به آموزش بگیرد. او جوانان موتورسوار را از خیابان های تهران گردآوری می کرد، بیشتر این جوانان شجاع از محله های جنوب شهر بودند که علاقه شدید به موتورسواری داشتند. خود او هم موتورسواری را در خیابان های جنوب شهر یاد گرفته بود به همین دلیل به جوانان موتورسوار خیابان های تهران اعتماد داشت و می دانست با کمی تمرین بهترین می شوند، ایشان داوطلبان را از سطح شهر دور هم جمع کرد و به آنها آموزش های ویژه داد و این افراد را با نام گروه ویژه «اسب های آهنی» در جبهه ها به خدمت گرفت. بیشتر کار شناسایی انجام می دادند و در جبهه کلی به میهن خدمت کردند.»

  • ع ش

حس ذاتی

چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۰ ب.ظ

دلیل اینکه داخل آسانسور سعی می کنیم به یکدیگر نگاه نکنیم حس ذاتی مورد تهدید قرار گرفتن منطقه ممنوعه اطراف هر فرد است. نزدیک به هم قرار گرفتن در محیط کوچک و دربسته، این حس ذاتی را فعال میکند.

  • ع ش

انواع نمک

چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۵۸ ب.ظ

فروشگاهى در لندن نمک های تهیه شده از اشک انسان را به فروش میرساند که مدل های مختلفی نیز دارد !

 اشکهایی که در زمان غم، شادی ، عصبانیت و یا حتی ریز کردن پیاز میریزید ، هرکدام با شوری متفاوت !

  • ع ش